۱۳۹۱/۸/۵

مفهوم و اهمیت آموزش و تحصیل به زبان مادری

اومود اورمولو
آموزش به زبان مادری یکی از مهمترین مسائل مرتبط با احقاق حقوق ائتنیک های غیرفارس ساکن ایران می باشد که سالهاست از سوی روشنفکران و جوامع غیرفارس برزبان آورده شده ولی حاکمان ایران و ملت اقلیت حاکم نیز تحت عناوین مختلفی هم چون تمامیت ارضی، تجزیه‌طلبی و .. سعی در نفی، ترویج و تداوم سیاست امحاء زبانی- فرهنگی ملل محکوم داشته و دارند به طوریکه اکنون نیز مسئله ای به نام ائتنیک ها و یا ملل غیرفارس به طور کلی از سوی سیستم و ملت حاکم، اپوزوسیون فارسی‌زبان، مدیای فارس زبان و ... نادیده گرفته شده و حتی به طور کلی کتمان می گردد. 
زبان تنها یک ابزار ارتباطی مابین انسانها نبوده بلکه در خود تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم، گذشته و آینده اجتماعی را در بر می گیرد. زبانهای بشری به علت انتقال از نسلی به نسلی دیگر میراث داران انسانی محسوب می گردند. بر اساس آمار رسمی ارائه شده از سوی سازمان یونسکو بسیاری از زبانها در دنیا به علت عدم جایگیری در سیستم های آموزشی و تحصیلی و عدم رسمیت با مرگ زبانی مواجه می باشند. 
سه مشخصه عمومی زبان به صورت زیر بیان می گردد:
1- زبان ابزاری برای انتقال احساسات، عواطف، افکار و خواست ها می باشد.
2- زبان ذخیر‌ه‌گاه فرهنگ هست. آثار هنری و آفرینش های میلیونها انسان با ابزار زبان ذخیره گشته و به نسل بعدی منتقل می گردد. در ذخیره‌گاه شفاهی زبان به مرور زمان بعضی از موارد به فراموشی سپرده شده و یا دچار تغییر می گردند، ولی در ذخیره‌گاه نوشتاری زبان بدون شک نقصان های ذکر شده اتفاق نمی افتد. از مهمترین علل عدم رسمیت و عدم استفاده از زبان ملت های محکوم در جوامع مستمعره و دولت های کولونیالیست نیز همین موارد می باشد. تحت این شرایط ملتی که سرزمین اجدادیش مورد استعمار داخلی واقع شده قادر به آفرینش ارزش های جامعه خویش نخواهد شد و بدین صورت نیز هرگز جامعه مذکور نخواهد توانست ارزش ها و داشته های خویش را به نسل های بعدی منتقل سازد، این عمل سبب استمرار مستعمرگی ملت و جغرافیای ملی خواهد گشت.
3- زبان نقطه اشتراک میلیونها انسان از نکته نظر احساس و تفکر بوده و می تواند به جامعه ای مفهوم ملت و یکی بودن را ببخشاید. زبان با این خاصیت خود می تواند جامعه را از سرگردانی نجات داده و سمت و سوی معینی را به جامعه بخشیده و مفهوم ملت را به اجتماع مذکور ببخشد.
هر زبان دارای ویژگی های خاصی به مانند هارمونی، گرامر، ساختار، تفکر، مفهوم  و .. میباشد. تمامی انسان هائی را که به یک زبان مشترک تکلم میکنند، ناخواسته حول مسائلی گرد هم می آورد، برای مثال آلام، شادی ها، اعیاد ملی، اعیاد دینی و ... اجتماعی که به یک زبان مشخصی سخن می گویند ناخواسته و یا خواسته جامعه مذکور را از نطر احساسی، افکاری، باوری و ... گرد هم می آورد. 
زبان از جمله مهمترین عناصر در روند ملت شوندگی می باشد، به طوریکه اجتماع پراکنده ای با زبان یکسان می توانند حول بسیاری از مسائل گرد هم بیایند. ممنوعیت، عدم رسمیت و هجمه به زبانی دقیقاً  بر اجتماع متکلم نیز تاثیر گذاشته و میراث مادی و معنوی یک اجتماع را مورد هدف قرار می دهد به طوریکه با شدت و ضعف سیاست های آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی نسل‌کشی زبانی و فرهنگی جامعه محکوم نیز شکل می گیرد.
امروزه در دنیا بیش از 5 هزار زبان و لهجه در 180 کشور مختلف دنیا ثبت گردیده است، رقم فوق نشان از وجود و بهره گیری از چند زبان در بسیاری از کشورهای دنیا می باشد، در بسیاری از کشورهای چندملیتی نیز چندین زبان رسمی میباشد.
شاید و یا به یقین علت نام گذاری زبان مادری شروع به تکلم این زبان از رحم مادر می باشد. بر اساس تحقیقات علمی کودک 4 ماهه در شکم مادر قادر به درک صدا و آواها می باشد. یافته های علمی از احساس آرامش کودک در رحم مادر بر اساس تپش قلب مادر خبر می دهند، حتی نوع حرکات کودک نیز متاثر از صدای تپش قلب مادر می باشد. به همان مقدار نیز از احساسات، فیزیک، ذهن، عواطف و .. مادر نیز کودک متاثر می گردد.
پس از تولد نیز کودک بیشترین زمان خود را با مادر می گذارند. آهنگ، سیستم صوتی، نوع تکلم، ملودی و ...زبان مادر نیز تشکیل دهنده زبان کودک بوده و از مادر به کودک منتقل می گردد. شاید بدین سبب باشد که ملتها زبان خاص خویش را زبان مادری می نامند. 
کودک زبان را چگونه فرا می گیرد؟ بر اساس نتایج یافته های علمی کودک 1 ساله قادر به تکلم 3 کلمه می باشد. به همین صورت در سنین 2 سالگی به 230، 3 سالگی 900، 4 سالگی 1500، 5 سالگی 2000 و در 6 سالگی 2500 کلمه را به دایره لغاتی خود می افزاید. اگر کودک در یک محیط فرهنگی – اجتماعی سطح بالا و از خانواده ای که پدر و مادر دارای زبان متفاوتی باشند ببار آید کودک دارای دایره لغاتی 500 کلمه میباشد. هر کودک بدون آثار سوئی می تواند بیش از 1 زبان را بیاموزد و بر اساس یافته های زبان شناسان کودکانی که به زبان مادری خویش آموزش می بینند قادر به یادگیری سریع و بی عیب چندین زبان دیگر می باشند.
خصوصیات شخصیتی کودک مابین سنین 0-6 سالگی شکل می گیرد. کودک در زمان 6 سالگی قادر به تکلم و درک ملودی زبانی، عواطف ، ساختار، ویژگیها و تفکر زبان مادری خویش می باشد. کودک در این سن قادر به آموزش و یادگیری بسیاری از موضوعات با زبان مادری خود میباشد، حتی پنجره دیدش نسبت به دنیا نیز از زبان مادریش نشئت می گیرد. کودک در این سن قادر به ارائه و ایفای خویش به بهترین شکل ممکن با زبان مادری خویش میباشد.
اگر کودکی را به زور تحت سیستمی به غیر از آموزش زبان مادری قرار دهیم کودک به مانند نوزادی 0 ساله می باشد که گوئی به ناچار دوباره باید متولد گردد. زمانیکه ویروسی به کامپیوتر وارد می شود تمامی محتویات داخلی کامیپور اعمم از رم، سی پی یو، هارد و ... را تحت تاثیر قرار داده و به هم میرزد تحمیل زبانی به غیر از زبان مادری کودک نیز در سیستم آموزشی و تحصیلی نیز دقیقاً ذهن و دنیای کودک را به هم می ریزد. حتی بر اساس یافته های علمی ذهن کودک دچار تضاد شدیدی در تفهیم و درک امور می گردد که زبانشناسان این موضوع را سکته ذهنی می نامند. کودکی که به زور  در سیستم آموزشی که بر مبنای زبانی به غیر از زبان مادری خود قرار می گیرد دچار کابوسی بزرگ گشته و از نظر روحی، جسمی، ذهنی و احساسی دچار عدم توازن می گردد به طوریکه یافته های علمی از مرگ خلاقیت در چنین کودکانی سخن به میان می آورد.
هر زبان به علت ویژگی های ذاتی و اکتسابی که دارد دارای منطق خاصی با توجه به آواها، ساختار زبان و ... خود نیز می باشد که این منطق نیز تفکر، نگرش، رفتار، سیستم روانی و .. انسان متکلم به زبان مذکور را شکل می دهد. یعنی به طور ساده تر یک شخص دارای هویت ترک با تکلم به زبان ترکی رفتارهای نزدیک و بعضاً متشابه به شخص دیگری که زبان مادری وی زبان ترکی می باشد را به معرض دید عموم قرار می دهد. حتی تحقیقات صورت گرفته در دنیا نشان از شکل دهی اساس بیولوژیک انسان نیز تحت تاثیر زبان مادری میباشد، بر این اساس ارگانهای تکلم زبانی و حس شنوائی بر اساس ملودی و ساختار زبان مادری شکل می گیرند. اصوات زبانی، آواها، شیوه های گفتاری، نوع تلفط کلمات، سیستم ادای لغات در صورت – زبان و لب ها، تنها و ... همگی در ارگانهای شنوائی و گفتاری انسان متاثراند. علت عدم تطابق آوائی با بعضی از زبان های بیگانه نیز نشئت گرفته از این موضوع می باشد.
قسمتی از نتایج تحقیقی در مورد زبان و اجتماع صورت گرفته در دنیا به صورت زیر بیان گردیده است:
در سال 2010 تحقیقی در 500 کودک آلمانی و 500 کودک فرانسوی صورت گرفت. در تمامی پروسه تحقیق گریه های تمامی نوزادان مذکور ثبت گردیده و توسط چندین موزیسن، آرانژور، مهندس کامپیوتر، آهنگ ساز تمامی گریه های نوزادان مذکور شنیده شد و به صورت نوت ثبت و منتشر گردید. در پایان بر اساس نوت های منتشر شده از هر دو گروه کودکان مشخص گردید که آهنگ و ملودی گریه در 2 گروه کودک بسیار متفاوت از هم می باشد. علت این تفاوت را زبان شناسان هارمونی زبانی متفاوت این دو گروه تحت آزمایش معرفی می کنند.
تحقیق مذکور و صدها تحقیق علمی متعدد همگی نشان از تاثیر بسزای زبان مادری در شکل گیری اساس اجتماعی انسان میباشد. 
منطقه جغرافیائی ایران به علت میراث داری سلسله های و امپراطوری های متعدد به صورت بافت چند ملیتی، چند زبانی، چند باوری و ... شکل گرفته و می باشد. اکنون در ایران دهها زبان و لهجه متفاوت از زبان غالب در حال تکلم و استفاده توسط ائتنیکهای محکوم میباشند. بسیاری از زبانها و لهجه های ائتنیکهای ایران به علت تداوم و شدت سیاسیت های نسل کشی زبانی سالهاست که با پدیده مرگ زبانی روبرو می باشند. زبانهائی به مانند زبان ترکی علارغم مکتلمین میلیونی در جغرافیای ایران امروزه قادر به تولید آثار فاخر ادبی نظم و نثر نمی باشد و به شدت در هجمه کلمات زبانهای بیگانه واقع شده است به طوریکه زبان ترکی دچار بیماریهای متعدد زبانی گشته است. شاید اگر سیاسیتهای انکار، کتمان و آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی در ایران پس از سلسه ترک قاجار شکل نمی گرفت منطقه جغرافیائی ایران امروزه دارای رنگین کمانی از ادبیات فاخر و متنوع، هنر های متعدد و ..می بود. تداوم سیاستهای انکار هویت ترک و زبان ترکی بدون کوچکترین شبه ای تیشه به ریشه هویت ترک و زبان ترکی می باشد با توجه به قوانین بین المللی و حقوق بشری در زمره جنایت علیه بشریت باید قرار گیرد.

۱۳۹۱/۷/۱۶

جنسیت ، زبان و اشتراک اجتماعی

اومود اورمولو
سیستم آموزشی و تحصیلی که بر مبنای گروه های غالب برنامه ریزی شده باشد گروههای مغلوب را طرد می کند. طرد گروههای مغلوب در سیستم های آموزشی و تحصیلی بیشترین تاثیر را در دختران بهمراه دارد، به طوریکه اغلب کودکان دختر به علت مسئولیت پذیری مختلف در خانواده و اجتماع از گزند تاثیرات طرد شدگی در سیستم آموزشی در امان نمی مانند.
تحقیقات چند ساله اخیر که بر روی دختران در نواحی مختلف چند زبانه و چند ملیتی دنیا صورت گرفته نشان از تاثیرات منفی سیستم های آموزشی که بر مبنای زبانی به غیر از زبان مادری دختران پایه ریزی شده است را منعکس می کند، به طوریکه فارغ از نوع ائتنیک، سیستم طبقاتی و ... عدم آموزش به زبان مادری تاثیرات متعددی منفی را در دختران بروز می دهد در دیگر سو بر پایه نتایج همین تحقیقات نیز تاثیر مثبت سیستم های آموزشی و تحصیلی دوزبانه در دختران بسیار فراگیرتر از پسران می باشد. بر اساس تحقیقاتی که در گینه بیسائو، نیجریه و موزابیک صورت گرفته دختران در این مناطق برای ادامه تحصیل بیشتر مدارس دو زبانه و یا مدارس مرتبط با زبان مادری خویش را انتخاب کرده اند و نتایج این انتخاب نشان از موفقیت دختران بیشتر از پسران در مدراس دوزبانه می باشد به طوریکه تعداد رفوزه شدگان دختر و تکرار کلاس ها بسیار پائینتر از سطح پسران می باشد، علاوه بر این دخترانی که در مدارس دو زبانه به تحصیل و آموزش پرداخته اند در کنار آموزش زبان مادری به زبان دوم دیگری روی آورده و در یادگیری زبان دوم نیز به مراتب موفق تر از پسران بوده اند. در مناطق مختلف دنیا تحقیقات متعددی صورت گرفته و در شرف انجام می باشد که نتایج اکثریت این تحقیقات نشان از اهمیت آموزش به زبان مادری در دختران و تاثیر مثبت زبان مادری در دختران و تاثیرات متعدد منفی در عدم آموزش به زبان مادری را نشان می دهد.
بر اساس تحقیقاتی که از سوی دانشگاه باغچه شهیر ترکیه و توسط دکتر صفی الدین گورسه ل و دکتر گوکچه اویسال صورت گرفته نتایج سیستم آموزشی ترکیه در شهروندان دارای هویت کرد ترکیه ای مورد بررسی واقع شده است. یکی از مهمترین نتایج این تحقیق عمق تمایز و تاثیرات سیستم آموزشی ترکیه در بین دختران دارای زبان مادری کردی و ترکی میباشد که قابل تامل می باشد. این تحقیقات در سه گروه سنی 15-29، 30-44 و +45 ساله صورت گرفته است. بر این اساس بیشترین تاثیرگذاری زبان مادری باتوجه به جنسیت در سنین مابین 15 تا 29 مشاهده شده و با افزودن سن در گروه های مورد مطالعه تاثیرات عدم آموزش زبان مادری با توجه به جنسیت کاهش یافته است. در دیگر سو اشخاصی که دارای زبان مادری ترکی بوده اند پس از سال 1980 و رفرم های آموزشی وسیعی که برای سواد آموزی در ترکیه صورت گرفته بر تعداد باسوادان افزوده شده ولی در عین حال این پروسه در مناطق کردنشین ترکیه مشاهده نمی گردد.
باتوجه به نتایج تحقیق تفاوت سواد آموزی با توجه به جنس بسیار وخیم مشاهده می شود، به طوریکه زنانی که دارای زبان مادری ترکی بوده و در رده سنی 45 به بالا میباشند تنها 27% دارای سواد ابتدائی بوده در حالیکه این رقم در زنانی که دارای زبان مادری کردی بوده اند برابر با 85% مشاهده و ثبت گردیده است که تفاوت 58% خود شاهد این شکاف می باشد. این تفاوت سواد آموزی در زنان کرد مابین سنین 30-44 حدود 65% و در سنین 15-29 حدود 55% ثبت گردیده است. سواد آموزی در زنان ترک جوان بسیار توسعه یافته و تنها 4% اجتماع بی سواد تلقی می گردد در حالیکه آمار بی سوادی 55% در جامعه زنان جوان کرد بی شک رقم بسیار تامل برانگیزی می باشد. بر اساس همین تحقیق میزان موفقیت زنان کردی که در سیستم آموزشی ترکیه بوده اند بسیار دارای نوسان می باشد، حدود یک سوم جامعه زنان کرد هیچ آموزش تحصیلی ندیده و بسیاری حتی زبان ترکی را نمی دانند، برای سواد آموزی بی شک دانستن زبان ترکی در سیستم ترکی پیش شرط تلقی می گردد. در ترکیه بیش از 76% قشر بی سواد جامعه را زنان کرد تشکیل می دهند. در مردان کرد وضعیت متفاوت از زنان کرد میباشد، چون مردان کرد هم باید دارای آموزش ابتدائی را بگذرانند و هم در اثنای 2 سال خدمت سربازی آموزش لازم زبان ترکی را می آموزند، البته ناگفته نماند در کنار عدم آموزش به زبان کردی نوع نگاه سنتی جامعه کرد به موضوع زن، چند همسری و ...خود نیز یکی از عمده ترین دلایل این تمایز می باشد.(1).           
منطقه جغرافیائی ایران نیز در خود مردمان- ائتنیک ها، زبانها و فرهنگ های مختفی را جای داده است، ولی علارغم این چندملیتی – چند فرهنگی وجود تمامی این ائتنیکها در ایران به انواع راه ها، شیوه ها، نگرش ها و... کتمان می گردد. متاسفانه سیستم آموزشی ایران نیز بر پایه زبان اقلیت حاکم شکل گرفته و دیگر زبانهای غیرفارس محکوم در ایران از هیچ جایگاهی در سیستم آموزشی و تحصیلی برخوردار نمی باشند. بنا به آمار دولتی سال 1390 که چندان قابل استناد و موثق نیست دولت ایران آمار ترک تحصیل کردگان را 37% و آمار افت تحصیلی را 25% کل دانش آموزان اعلام کرده، البته جمع این دو رقم خود حاکی ازمیزان موفقیت سیستم آموزشی ایران می باشد. بر اساس آمارهای دولتی بیشترین افت تحصیلی در دوره ابتدائی صورت می گیرد و آقای حاجی بابائی علت این موضوع را در مصاحبه ای که با خبرگزاری فارس انجام داده زبان مادری عنوان کرده و می گوید:
بیش از 70% دانش آموزانی که وارد سیستم آموزشی ابتدائی می شوند دارای زبان مادری به غیر از فارسی میباشند و زبان مادریشان به فارسی تبدیل نشده و تنها 30% کودکان دارای زبان مادری فارسی در هنگام ورود به دوره ابتدائی اند(2). 
فارغ از تاثیر زبان مادری در جنسیت که هیچ آمار قابل استنادی در ایران وجود ندارد تا بتوان به موضوع از زاویه علمی نگریست، متاسفانه در ایران آمار افت تحصیلی با توجه به جنس، سن، مناطق ملی غیرفارس تاکنون ارائه نشده و نمی توان بدون ذکر آمار به کمیت  و کیفیت تحصیل در زنان غیرفارس اشاره داشت. ولی آنچه که به صورت عمومی می توان بیان داشت خطر مرگ زبانی – فرهنگی گروهای مغلوب می باشد که روندش سالهاست آغاز شده به طوریکه اغلب زبانهائی به مانند ترکی و ... امروزه دچار انواع بیماریهای زبانی گشته اند.   
آثار سیستم آموزشی و تحصیلی بر پایه زبان مادری 
دختران بیشتر در مدارس ثبت نام کرده اند
بر اساس تحقیقاتی که در آفریقا صورت گرفته خانواده ها و دختران به مدارسی که بر مبنای زبان مادری شکل گرفته اهمیت بیشتری می دهند به طوریکه آموزش و تحصیل به زبان مادری در میان دختران به عنوان حفظ میراث فرهنگی و احترام به تفاوت ها بیان می گردد. در عین حال سیستم آموزشی و تحصیلی که بر مبنای چند زبانگی شکل گرفته باشند اعتماد به نفس بیشتری را برای فردای دختران به عنوان عضو پذیرفته شده ای از اجتماع ببار می آورد، در دیگر سو نوع نگرش های قدیمی به دختران نیز با توجه به سیستم های چندزبانگی و سیستمهای مبتنی بر عدم آموزش زبان مادری نیز متفاوت بوده و برای مثال در سیستمهای آموزشی چندزبانگی دختران با تحصیل به زبان مادری و رشد فکری سوالات متعددی را در اذهان تفکرات قدیمی بوجود می آورند. بر اساس تحقیقی که در بسیاری از کشورهای آفریقائی شکل گرفته است نوع نگاه سنتی جامعه به دختران پس از تحصیل و آموزش در مدارس چندزبانی به کلی دچار تغییر نگرش شده است به طوریکه اجتماع مذکور دیگر جنس دختر را پس نزده و بلکه برعکس به علت وجود اعتماد به نفس قوی دختران را به عنوان جزء مهمی از جامعه پذیرفته اند. 
حمایت والدین از دختران
خانواده های دختران در بسیاری از کشورها دنیا کودکان خود را به آموزش و تحصیل در مدارس چندزبانه ترغیب می کنند، در نظر آنان تحصیل در مدارس چند زبانه فرصت مناسبی را برای ایجاد ارتباط با جامعه برای دختران بوجود آورده و دختران می توانند در جایگاه واقعی خویش در اجتماع اشتراک داشته باشند. برای مثال در موزامبیک والدین کودکان دختران برای رفع نقصانهائی که در مدارسی به هر نوعی بوده است اشتراک و میل فراوانی نشان داده اند.
کاهش استعمار کودکان دختر
معلمین که دارای اشتراک زبانی و فرهنگی با کودکان دختر می باشند به علت نزدیکی فرهنگ ها و درک متقابل از هم و دنیای خویش بهتر می توانند همدیگر را درک کرده و در نظر والدین نیز به عنوان معلمی قابل اعتماد تلقی گردند ، برای مثال در جوامع غربی و آفریقائی تعداد استثمار جنسی نسبت به کودکان دختر در مدارس چند زبانه و یا معلمین هم زبان با کودکان دختر آمار بسیار نازلی را نشان می دهد. در موزامبیک معلمین دو زبانه از سوی دانش آموزان دختر با عناوینی نظیر داعی و عمو و ...صدا زده میشود در دیگر سو معلمین چند زبانه نیز نسبت به معلمین تک زبانه غالب پرتغالی با دانش اموزان و والدینشان رابطه بسیار صمیمی و قابل اعتمادی برقرار می کنند. بر اساس تحقیقات روانشناسانه علمی صورت گرفته کودکان دختر در صورت آموزش در سیستمی دوزبانه که بر پایه زبان مادری کودک پایه ریزی شده است قرار گیرند تاثیرات بسیار مثبتی در روانشان بوجود می آید. کودکان دختر در این گونه مدارس به درجه بالائی از اعتماد به نفس و خلاقیت دست می یابند که بی شک در آینده شان تاثیرات فراوانی دارد. 
منابع مقاله: 
1- http://aksam.medyator.com/2100/00/00/yazar/14767/deniz_gokce/index.html 
2- http://www.edunews.ir/index.php?view&sid=23573
تحقیقی از کارول بنسون استاد دانشگاه استکهلم سوئد
 Girls, Educational Equity and Mother Tongue-based Teaching, by Carol Benson, UNESCO, Bangkok, 2005 www2.unescobkk.org/elib/publications/Girls_ Edu_Equity

مقاله فوق در شبکه بین المللی مبارزات زنان ایران نیز درج گردیده است
http://www.iran-women-solidarity.net/spip.php?article2533