۱۳۹۲/۱۰/۱۲

اهميت زبان مادرى در حيات انسان

نویسنده: سردار داغچی
هنگامى كه انسان چشم به عالم هستى مى گشايد، اولين صدايى كه به گوشش مى رسد، صداى گريه هاى خود اوست و پس از آن صداى شيرين مادر است كه او را به خود مى خواند. مادر مهربان فرزند عزيزش را در آغوش مى گيرد و با مهر و عطوفت خود با جملاتى شيرين و كودكانه با او سخن مى گويد و او را نوازش مى كند. اين جملات و سخن ها در ضمير ناخودآگاه كودك ثبت و ضبط مى شود و به مرور زمان، زبان مادرى اولين عامل در شكل گيرى شخصيت و فرهنگ و هويت فرد مى شود. در اينجا مى خواهم به اهميت زبان مادرى از چند ديدگاه بپردازم تا برهمگان روشن شود كه آنجا كه زبان مادرى مى ميرد، شخص نيز وجود حقيقى خود را از دست مى دهد و در كلام ساده از هويت خويش فاصله مى گيرد تا آنجا كه خود را در ورطه ى نابودى مى بيند و. . .
1- جنبه ى شخصى و شخصيتى
همه ى روانشناسان و جامعه شناسان بر اين باورند كه زبان مادرى اولين و مهمترين عامل در شكل گيرى شخصيت انسان است. از نظر روانشناسى اولين و مهمترين وسيله ى برقرارى ارتباط با افراد همين زبان مادرى است. انسان به زبان مادرى خود با ديگران رابطه ى عاطفى برقرار مى كند و خواسته ها ونيازها و آرزو هاى او ابتدا بر زبان مادرى جارى مى شود و مادر اولين شخصى است كه انسان با او چنين رابطه ى گرم و صميمى برقرار مى كند. همانگونه كه انسان به زبان مادرى سخن مى گويد، در قالب زبان مادرى نيز فكر مى كند و مى انديشد. تصميم ها، آمال و آرزوها و. . . هر فرد در ارتباط مستقيم با زبان مادرى در ذهن او شكل مى گيرد. يادگيرى هر زبان در چهار مرحله صورت مى گيرد اول: شنيدن دوم: صحبت كردن سوم: خواندن و چهارم:
نوشتن. طبيعى است كه زبان مادرى اولين زبانى است كه بايستى در اين چهار مرحله آموخته شود. چنانچه در فرايند يادگيرى زبان اين چهار مرحله طى نشود و يا نيمه كاره طى شود و يا به جاى زبان مادرى، زبان ديگرى آموخته شود، مشكلات زيادى براى فرد و جامعه به وجود مى آيد به عنوان مثال ممكن است چنين فردى دچار ضعف در يادگيرى و آموزش شده و از درك حقايق آنگونه كه هست باز بماند يا دچار ضعف شخصيتى شده و خصوصيات اخلاقى مانند ترس، كم رويى، خجالتى بودن، منزوى بودن و. . . در وجود او شكل گيرد. چنين فردى در برقرارى ارتباط سالم و مفيد با پيرامون خود دچار مشكل شده و خود را از جامعه اى كه در آن زندگى مى كند جدا مى يابد، جامعه نيز چنين فردى را يك فرد غير عادى و بيگانه به حساب آورده و در نتيجه بين فرد و جامعه فاصله مى افتد.
2 جنبه ى مكتبى و مذهبى
خداوند حكيم در قرآن كريم مى فرمايد همانا ما قرآن را به زبان عربى نازل كرديم و در نزول آن به زبان عربى براى آنان كه مى انديشند حكمتهايى وجود دارد. همه مى دانيم كه قرآن در يك سرزمين عرب زبان نازل شده است. بديهى است كه يك فرد عرب زبان بايد به زبان عربى آموزش ببيند چرا كه به زبان عربى تسلط دارد و آن را بهتر از همه ى زبانها مى فهمد و درك ميكند. اين امر نشان دهنده ى آن است كه براى درك مفاهيم دينى و. . . بهترين راه آموزش، آموزش به زبان مادرى است. چرا كه انسان با زبان مادرى بهتر و سريع تر مى فهمد و درك مى كند. آيا اگر قرآن كريم به زبانى غير از زبان عربى نازل شده بود مى توانست در عربستان طرفدارانى پيدا كند!!؟ آيا اصلا اعراب آن را مى فهميدند !!؟ حال چه رسد كه آن را حفظ و صيانت كنند و در سراسر جهان گسترش دهند!!! از طرفى ديگر اگر قرار بود همه ى انسانها براى درك قرآن و مفاهيم اسلام عربى بياموزند در اين صورت چه لزومى داشت كه اين همه ترجمه به زبان هاى مختلف دنيا از قرآن كريم صورت گيرد!!؟ موارد ياد شده نشان مى دهد كه براى فهم و گسترش يك فكر و دين و مذهب و. . . بايد آن را به زبان هركس به او فهماند و مفاهيم آن را اشاعه داد. خداوند حكيم در قرآن مى فرمايد ما انسان ها را با تنوع ائتنیکی و زبانى آفريديم و همانا در آفرينش آن براى خردمندان درسهايى است. اين امر نشان دهنده ى توجه و احترام خداوند به همه ى ائتنیک ها و زبانها است.
3- جنبه ى تاريخى، اجتماعى و فرهنگى
اولين و بهترين راه براى تحريف تاريخ يك ملت و نفوذ در فرهنگ و اجتماع آن از بين بردن زبان مادرى آن ملت است. پايه و اساس تاريخ يك ملت و فرهنگ و هويت او زبان مادرى اوست. ملتى كه تاريخ خود را نداند همانند فردى است كه شناسنامه ندارد و از كجا آمدن و به كجا رفتن او معلوم نيست. اگر زبان مادرى از بين برود رفته رفته تاريخ ملت نيز به فراموشى سپرده شده و سوء استفاده كنندگان به تحريف تاريخ آن پرداخته و ذهن و فكر يك ملت را بيمار خواهند نمود. با مرگ زبان مادرى رفته رفته همه ى ابعاد وجودى يك ملت مانند تاريخ، آداب و رسوم، موسيقى، ادبيات و. . . نيز از بين خواهد رفت.
4- جنبه ى سياسى
هيتلر مى گويد اگر مى خواهيد يك ملت را از بين ببريد ابتدا زبان مادرى او را از بين ببريد. اين حرف آن هم از زبان شخصى كه زمانى جهان را به لرزه در آورده و يكى از بزرگترين جنايتكاران جهان است، نشان دهنده ى اهميت زبان مادرى است. زبان مادرى علاوه بر اينكه نقش اساسى در شكل گيرى هويت شخصى فرد دارد، در شكل گيرى هويت ملى نيز مهمترين نقش را ايفا مى كند. استعمارگران و استثماركنندگان با ازبين بردن تدريجى زبان مادرى يك ملت راه را براى استعمار و استثمار سياسى و فكرى و فرهنگى و دريك كلام استعمار و استثمار تمامى وجود يك ملت باز مى كنند. مستبدين و استعمارگران پس از، از بين بردن زبان مادرى يك ملت اقدام به ساخت هويت جعلى براى ملت مى كنند و تمام هستى آن ملت را در دست مى گيرند. چنين ملتى مانند كشتى است كه سكان آن در دست استعمارگران و مستبدين است.