۱۳۹۱/۹/۲۴

اهمیت زبان مادری و آموزش به زبان مادری

اومود اورمولو
زبان در کنار اینکه ابزار ارتباطی مابین انسانهاست در خود خصوصیات و ویژگهای مختلفی که در تعریف ابزار ارتباطی نمی گنجند را نیز دارا می باشد. هر زبان میراث دار هویت فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، هویتی، زبانی و .. اجتماع متکلم به آن می باشد. در زبان ترکی مثلی ایچنین داریم: "بیر دیل بیر اینسان، ایکی دیل ایکی اینسان" که معناش به صورت"دانستن یک زبان یک انسان و دو زبان دو انسان میباشد" افاده می گردد. اهمیت دانستن بیش از یک زبان در مثل ترکی فوق بسیار مشهود می باشد، هر انسانی هر چقدر تسلط به چندین زبان داشته باشد بدون کوچکترین شبهه ای زوایای دید مختلفی را به دنیا و محیط یپرامون به یدک می کشد، ولی در عین حال شخصی که زبان مادری خویش را نمی داند به چه ترتیبی می باشد؟ زبان مادری اولین ابزاری ارتباطی انسان به محیط پیرامون و دنیا می باشد، انسان با زبان مادری هست که می تواند احساسات خویش را بیان کرده و داشته های خود را ایفا کند، در دیگر سو تاثیر زبان مادری در رشد ذهنی و روحی انسان غیرقابل چشم پوشی میباشد. بدین صورت که زبان مادری جزئی جداناپذیر از هویت هر انسانی تلقی گردیده و تعریف می شود. اگر انسانی قادر به آموزش زبان دوم نباشد شاید بتواند گفت این شخص دارای نقصان های کوچکی شده باشد ولی اگر شخصی قادر به بیان خویش با زبان مادری نباشد بی شک نیمی از خویشتن خویش را هنوز نادیده گرفته و در جستجوی نیمه دیگر میباشد. یک لحظه تامل کنید که نمی توانید از زبان مادریتان استفاده کنید! چه چیزی خواهد شد؟ آیا انسان نمی تواند خود را با زبان دیگری بیان کند؟ آیا تنهاترین شرط زیستن هویت و فرهنگمان زبان مادری می باشد؟ سوالهای اینچنین می تواند افزایش یابد ولی آن موضوعی که قابل چشم پوشی نمی باشد اهمیت زبان مادری به اندازه هویت و هستی مان می باشد. 
امروزه بسیاری از زبانه با خطر مرگ زبانی مواجه اند. کاهش تعداد متکلمین یک زبان، سیر طبیعی مرگ زبانی، عدم رقابت با زبانهای غالب رابط جهانی، سیاست های دولت ها و .. از جمله مهمترین عوامل مرگ زبانها تلقی می گردند، در بعضی از کشورهای دنیا به مانند ایران زبانهای ترکی، بلوچی، لری، کردی و ... با قوانین نانوشته ای ممنوع شده و از طرف سیستم حاکم به عنوان تهدیدی امنیتی نگریسته می شوند، تداوم سیاست های آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی در ایران بی شک حیات زبانهای مغلوب را درخطر انداخته است به طوریکه اکثر زبانهای مغلوب امروزه دچار انواع بیماری های زبانی گشته اند. زبانها که به عنوان جزئی جداناپذیر از فرهنگ و میراث انسانی تلقی می گردند در بعضی از مواقع به مانند مثال نوع نگرش به زبان ترکی در ایران به علت نوع نگرش سیستم حاکم با خطر مرگ زبانی مواجه اند.
به طور اخص در پروژه های دولت – ملت در جغرافیاهائی که به صورت هموژن نبوده سیستم های سیاسی برای حکمرانی و ساخت جامعه ای هموژن دست به اجرای سیاست هائی مبتنی بر هموژن سازی جامعه ناهمگن دست می زنند که خود سبب مرگ زبانها و فرهنگهای مغلوب طی پروسه ای می گردد. زبان شناسان نگرش سیاسی و تهدید به تفاوت زبانها و هویت های ائتنیکی و فرهنگی را مهمترین عامل مرگ زبانها معرفی می کنند. جامعه شناسان و دیگر اندیشمندان تنها راه رهائی این نوع نگرش به زبانهای مختلف را بسط زبانهای مغلوب در سیستم های آموزشی و تحصیلی معرفی می کنند، حتی در بسیاری از کشورهای جهان مدل های آموزشی چند زبانه سالهاست که در حال اجرا و تداوم میباشد، علارغم اینکه در کشورهائی به مانند ایران هنوز حتی وجود هویت ترک میلیونها انسان به عنوان تهدیدی امنیتی تلقی شده و میشود سیاست های آسیمیلاسیون زبانی – فرهنگی با تمام وجود در حال تداوم می باشد. منطقه جغرافیائی ایران نیز علارغم کتمانش به علت وجود ملیت ها، زبانها متفاوت، ادیان و .. یکی از رنگین کمانهای دنیا از نظر تنوع ائتنیکی و زبانی میباشد، که متاسفانه این موضوع نه به عنوان میراث بشری قابل احترام بلکه به عنوان تهدیدی امنیتی نگریسته می شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر