اومود اورمولو
آموزش یک قدرت بوده که زبان نیز ابزار دسترسی به آن قدرت میباشد. مدلهای آموزشی دوزبانهای که بر اساس زبان مادری دانشآموز شکل گرفته باشد سبب افزایش اعتماد بهنفس دانش آموزان، افزایش روحیه، افزایش حس خوشبختی، ایفای آسان خویش، افزایش حس همزیستی، افزایش خلاقیت و قدرت خیال دانشآموزان را به همراه میآورد.
رابطه نابرابری، تبعیض و خشونت با ائتنیسیته، زبان و فرهنگ الگوئی ثابت شده میباشد. بسیاری از کشورهای دنیا دارای ویژگیهای چندملیتی و چندزبانی می باشند، به همین روی در بسیاری از نقاط دنیا نحوه مدلهای آموزشی، محتوای مفردات درسی، نحوه فراگیری و فرادهی از جمله مباحث به روز میباشد حتی مباحثی که در ایران طی سالهای گذشته بر حول آموزش به زبان مادری شکل گرفته همگی شاهد و دلیلی بر وجود روندی کمی و بیش مشابه نیز در ایران میباشد. در کنار مدارس، نهادهای رسمی، زبان استعمارگر (برای مثال در هندوستان کاربرد زبان انگلیسی) و زبان برگزیده یا زبان جامعه حاکم به صورت عمومی دیگر زبانهای محکوم را تحت حکمرانی خود قرار داده است. وضعیت زبان تورکی و دیگر زبانهای گروههای ائتنیکی غیرفارس در جغرافیای ایران نیز به ترتیب یاد شده میباشد، در حالیکه بر اساس تحقیقات علمی متعدد شروع آموزش به زبان اول کودک(در عین حال زبان مادری یا زبانی که در خانه آموزش داده میشود نیز می توان نام برد) تاثیر مثبتی در فراگیری و موفقیت درسی دانشآموزان را در مدرسه تثبیت نموده است.
سیستمهای آموزشی که زبان اول کودک را طرد نموده و تنها بر اساس زبان دوم(یا زبان خارجی) به صورت تحمیلی شکل گرفته باشند بر یادگیری مفردات درسی نزد کودک تاثیرات مضری داشته و مشکلات متعددی ایجاد میکنند. زبان سیستم آموزشی یکی از موانع عدم شروع آموزش کودکان میباشد، حتی پس از شروع آموزش نیز کودکان به انواع مختلفی همچون تکرار کلاسها، رفوزگی، ترک تحصیل، فرار از مدرسه و... تحت تاثیرات منفی موانع یاد شده قرار میگیرند. بر اساس آمار رسمی دولت ایران تنها در سال ۱۳۹۲ حدود ۳۹.۰۰۰ دانش آموز ترک تحصیل نمودهاند، علت و پراکندگی ترکتحصیل کنندهگان مشخص نیست، در عین حال آمارهای سال ۱۳۹۲ حاکی از بازماندن ۳ میلیون کودک از حق آموزش در سال یاد شده میباشد، آمارها حاکی از ترکتحصیل ۳۷% دانش آموزان تنها در سال اول آغاز تحصیلی هست.
موانع و مشکلاتی که روبرو میباشیم چیست؟
در دنیا زیست حدود ۷.۰۰۰۰ زبان و به سبب عدم وجود آمار علمی بیطرف در ایران زیست دهها زبان از جمله زبانهای تورکی، فارسی، عربی، کردی، بلوچی، گیلکی، لری، ارمنی، مازندرانی و ... تثبیت شده است. با توجه به آمارهای یاد شده آیا کاربرد زبان مادری هر کودک در امر آموزش خواستی حقیقی و قابل تحقق میباشد؟ آیا ایجاد سیستم نوشتاری و مفردات درسی، تربیت معلم و کادر آموزشی، تامین ابزارها و زیرساختهای آموزشی و ... برای وزرای آموزش و دولتها و نهادهای آموزشی برای زبانهای موجود در یک کشور دارای مالیت فراوان و مشکلساز می باشد؟ آیا ما به خواست خانوادههائی که کودکانشان در سیستم آموزشی نه به زبان مادری کودک بلکه به زبان حاکم(برخی موارد حتی زبان اقلیت به مانند مورد ایران) آموزش می بینند میباید گوش فرا دهیم یا نتایج تحقیقات پداگوژیکی که بر روی ارتباط زبانها و آموزش صورت گرفته، و یا به مجادلهای که در دنیا از سوی اقلیتهای ائتنیکی و ملی فرودست برای احقاق حقوق زبانیشان در جریان می باشد گوش فرا دهیم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر