۱۳۹۲/۱۱/۲۴

آثار مخرب سیستم‌های آموزش تک‌زبانه و تکثرزدا

اومود اورمولو
جغرافیای ایران دربرگیرنده گروههای ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی متعددی می باشد که به جغرافیای ایران یک بافت و مفهوم چندملیتی، چندزبانی و چندفرهنگی بخشیده است. علارغم تعدد زبانی و فرهنگی در این جغرافیا سیستم آموزشی ایران بر اساس رسمیت انحصاری زبان اقلیت برگزیده دولت پایه ریزی و شکل گرفته به طوریکه به غیر از گفتمان گروه غالب در سیستم آموزشی ایران نمی توان ردی از گروههای مغلوب را مشاهده نمود و بی شک این ویژگی نظام آموزشی ایران را در رده بندی نظامهای آموزشی تک‌زبانه و تکثرزدا قرار داده است.     
محتوی کتب درسی، زبان تعلیم و تربیت، تربیت معلم و ... در سیستم آموزشی ایران همواره بر اساس تفکری تکثرستیز و تک‌تیپ ساز شکل گرفته و هدفی که برای نظام آموزشی ایران تعریف گردیده نه احترام به تنوع زبانی و ائتنیکی موجود در این جغرافیا و قدم در راه شناخت هر یک از زبانها و فرهنگ های مختلف بلکه پدید آوردن انسانها و جامعه‌ای تک زبان، تک ایدئولوژیک و تک‌تیپ آنهم بر اساس ویژگهای گروه حاکم بوده است. 
مهمترین نتیجه‌ای که سیستم آموزشی تک‌زبانه  و تکثرزدای ایران داشته ارائه سیستماتیک تبعیض زبانی و فرهنگی بر علیه گروههای مغلوب، افزایش گسست اجتماعی مابین گروه اقلیت حاکم و گروههای مغلوب، عدم برخورداری از فرصت های برابر آموزشی، زبان کشی آشکار در گروههای مغلوب، ارائه سیستماتیک نژادپرستی و ... را می توان نام برد. متاسفانه آمار و مطالعه دقیقی تاکنون از تعدد کودکان بازمانده از تحصیل ویا ترک تحصیل کرده‌گان به همراه علل این مسئله در سیستم آموزشی ایران در دست نیست تا بتوان از ابعاد علمی و عملی به بررسی دقیق عدم برخورداری از حق آموزش برابر میان شهروندان موجود در جغرافیای ایران و الخصوص نواحی ترک نشین پرداخت ولی سیستم های آموزشی تک‌زبانه و تکثرزدا در تما دنیا دارای ویژگی و محدودیتهائی متشابهی می باشند که بی تردید تمامی موارد می تواند در مثال سیستم آموزشی ایران نیز صدق کند.    
- آسیمیلاسیون زبانی گروههای مغلوب به سبب عدم جایگیری زبان مادری گروههای مغلوب.   
- عدم رشد خلاقیت در کودکان.
- عدم کنجکاوی کودک در مورد سایر جوامع، فرهنگها و زبانها.
- افزایش افت تحصیلی و ترک تحصیل مابین گروههای مغلوب.
- کودکان گروه غالب عاجز از درک تنوع و تفاوت زبانها، فرهنگها، غذاها، ارزش ها و ...می گردند.
- ایجاد احساس خطر در کودکان گروه غالب به سبب عدم انطابق با تمایزها و تفاوت ها. 
- عدم برخورداری برابر از امکانات آموزشی به سبب عدم جایگیری زبان مادری گروههای مغلوب و تحمیل زبان گروه حاکم. 
- رشد چشمگیر نژادپرستی و دیگرستیزی در گروه غالب. سیستم های آموزشی تک‌زبانها بستر بسیار مناسبی برای رشد نژادپرستی و دیگرستیزی را فراهم می آورند بدین صورت که کودکان گروه غالب از روی بی اطلاعی از اهداف نهفته در محتوی کتب سیستم آموزشی خواسته یا ناخواسته به تفسیر اشتباهی از تفاوتها و تنوع ها دست می یابند و در چنین مواردی کودک تنها فرهنگ و زبان خود را مرجع و رفرنس تمامی سوالات هستی می پندارد با توجه به زاویه دید محدود خود شروع به تحقیر زبانها و فرهنگهای دیگر گروههای مغلوب و ترویج نژادپرستی می زند.    
- تحمیل هزینه های اضافی به دولت به سبب ترک تحصیل دانش آموزان و یا تکرار سالهای تحصیلی(رفوزه شدن).
- عدم وجود مفهوم عدالت و برابری در سیستم آموزشی.
- سیستم های آموزشی تک‌زبانه سبب عدم رشد منطقی تفکر در کودک می گردد به طوریکه کودک تنها از زاویه دید محدود تنگ نظرانه فرهنگ و زبان خویش به جهان و مسائل می نگرد و ملزم می گردد همه دیدگاه هائی را که در محدود تفکر و طبقه بندی او نمی گنجد را طرد کند. 
- افزایش گسست اجتماعی مابین کودکان گروه غالب و گروههای مغلوب. 
- ایجاد خودشیفتگی کاذب در گروه حاکم به سبب حس برتری جوئی که در محتوی کتب درسی و تعریف و تمجید از ویژگهای گروه حاکم شکل می گیرد.  
- تاثیرات منفی روانشناختی و زبان شناختی در کودکان گروههای مغلوب.
- ایجاد حس نفرت در گروههای مغلوب به سبب تحمیل آموزش زبان مادری گروههای غالب و عدم آموزش به زبان مادری گروههای مغلوب.  
- ظهور پیش داورهای در کودکان گروه غالب. 
- ایجاد حس نخوت، تکبر و فقدان حساسیت در گروه غالب. کودکی که در مورد فرهنگ و زبان دیگر انسانها مطلبی نیاموخته بی تردید نمی تواند احترام به دیگر زبان ها و فرهنگها را در خود رشد دهد.
- عدم موفقیت کودکان گروههای مغلوب در سطوح عالی آموزشی.
- افزایش کودکان کار.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر