۱۳۹۱/۱۱/۱۸

رسمیت انحصاری زبان فارسی در ایران، ناهنجار با عرف منطقه است

مئهران باهارلی
"مسئله زبانهای ملی" نیز از بسیاری جهات سهلتر از مدیریت "مسئله ملی" می باشد. این درست است كه کشورهای منطقه خاورمیانه از جمله ترکیه، عراق، ایران و افغانستان همچنان با “مسئله گروههای ملی (قومی)” دست به گریبانند، اما می توان گفت كه امروزه “مسئله زبانهای ملی” در كشورهای عراق، افغانستان و پاكستان حل گردیده است. سه دولت مذكور با قبول تنوع زبانی کشور و مردم خود، لزوم بیطرفی زبانی دولت و داشتن اراده برای مدیریت عقلانی مسئله زبانهای ملی، به بهبود و عادی سازی وضعیت در عرصه حقوق زبانی ملل و اقلیتهای ملی ساکن در کشورهای خود دست زده اند. در این راستا می توان اقداماتی اساسی نظیر تضمین برابری گروههای زبانی در قانون اساسی، موقعیت رسمی دادن به زبانهای ملل و اقلیتهای ملی در سطح سراسری و یا منطقه ای و موظف نمودن دولت به حفظ و گسترش بدون تبعیض زبانهای رایج  در کشورهای مذکور از جمله از طریق کاربرد این زبانها در مدارس، اسناد رسمی، رسانه ها و ... را برشمرد.
امروز در سه كشور همسایه عراق، افغانستان و پاكستان، تقریبا همه زبانهای رایج عمده به عنوان زبان رسمی سراسری و یا زبان رسمی منطقه ای از طرف دولتهای متبوع شناخته شده اند. چنانچه در كشور عراق دو زبان عربی و كردی زبانهای رسمی سراسری و زبانهای توركمانی (تركی آزربایجان جنوبی) و آسوری زبانهای رسمی منطقه ای؛ در افغانستان دو زبان دری و پشتون دو زبان رسمی سراسری و زبانهای ازبكی، تركمنی، بلوچی، نوریستانی، پاشائی و پامیری زبانهای رسمی منطقه ای و در پاكستان دو زبان اردو و انگلیسی زبانهای رسمی سراسری و زبانهای پونجابی، بلوچی، پشتون، سیندگی و سرائیكی زبانهای رسمی منطقه ای اند. بنابراین در این سه كشور، "مسئله زبانهای ملی" با رسمی كردن سراسری و یا منطقه ای زبان مادری نزدیك به صد در صد از مردم، به درجه بسیار مهمی حل شده است.
در منطقه ما تنها دو كشور ایران و تركیه باقی مانده اند كه در آنها علاوه بر "مسئله ملی"، "مسئله زبانهای ملی" نیز هنوز وجود دارد. با توجه به این كه تركیه در حال حل سریع و دمكراتیك "مساله زبانهای ملی" طبق نورمهای اروپائی و معاهدات بین المللی است، در واقع در منطقه ما این تنها كشور ایران است كه در آن دو "مسئله ملی" و "مسئله زبانهای ملی" همچنان وجود دارند. در ایران نه تنها گامی برای حل دمكراتیك این دو مسئله برداشته نمی شود، بلكه در اثر نبود "نیت"، "اراده" و "ویزیون" برای حل آنها در میان دولتمردان، وضعیت روبروز وخیمتر  و حادتر می گردد.
برای حل "مساله زبانهای ملی"، در ایران آنچه انجام آن- با توجه به عرف موجود در منطقه- ضروری می باشد رسمی نمودن همزمان دو پرمتكلمترین زبانهای كشور یعنی فارسی و تركی در سطح سراسری؛ رسمی نمودن زبانهای كردی، لری، عربی، بلوچی، تركمنی، لاری، گیلكی، مازنی و لكی در سطح منطقه ای و كاربرد بقیه زبانهای اقلیتهای ملی در آموزش در مدارس است.
 خواستی افراطی و غیرواقعی ویا واقعگرایانه و میانه روانه؟
رسمیت زبان تركی در سطح سراسری كشور، خواست اساسی زبانی و مطالبه بنیادین فرهنگی تركان ساكن در ایران است. (برای تعریف زبان رسمی به ضمیمه پایانی مراجعه كنید). این خواست بدون كوچكترین شبهه ای در آینده ای بسیار نزدیك محقق خواهد شد. دلائل بسیاری بر ضرورت تحقق خواست رسمیت زبان تركی در سطح سراسری وجود دارد. از جمله اینكه:
١-مردم ایران از دو ملت عمده ترك و فارس با شمار نزدیك به یكدیگر تشكیل میشود (جمعا هشتاد درصد). رسمیت زبان تركی شرط لازم برای گرفتار نشدن دولت ایران به بی عدالتی ملی و بحران تمثیل و مشروعیت ملی ناشی از آن است،
٢-زبان تركی در طول قریب به یك هزار سال گذشته همواره یكی از زبانهای دولتی دولتهای تركی حاكم بر ایران فعلی بوده است. رسمیت زبان تركی در راستای حفظ این سنت تاریخی دولتمداری در ایران و جلوگیری از ایجاد گسست در حافظه تاریخی جامعه ایرانی است،
 ٣-رسمیت زبانی تركی، در همخوانی با میثاقهای بین المللی ناظر به حقوق بشر، مسئولیتهای دولتها در حفظ زبانها و فرهنگهای بومی خویش و در راستای رشد دموکراسی و اصلاحات دموکراتیک است،
٤-رسمیت زبان تركی لازمه توسعه پایدار، جهانی شدن و ضرورت استانداردهای جهانی، ایجاد جامعه مدنی، نیازهای زمانه و نوآوریهای فرهنگی است،
 با این همه، عده ای از هم كشوریهای فارس، خواست رسمی شدن زبان تركی در سطح سراسری در ایران را خواستی افراطی و غیرواقعی تصور می نمایند. این همكشوریهای فارس، سخت در اشتباهند. زیرا این خواست، خواستی بسیار معقول، میانه روانه و حتی محافظه كارانه است. چرا كه عرف دولتمداری و مدیریت مساله زبانهای ملی در منطقه بر اساس آن شكل گرفته و موید آن است.
 عرف موجود در منطقه: رسمیت زبان مادری اكثریت مطلق اهالی
 یكی از دلائل ضرورت رسمی شدن زبان تركی در سطح سراسری در ایران، لزوم تبعیت از عرف موجود در جهان و بویژه در كشورهای همسایه ایران است. در منطقه ما در رابطه با زبان و یا زبانهای رسمی دو عرف زیر شكل گرفته است:
 ١- عرف نخست: همه كشورهای همسایه با تركیب ائتنیكی- زبانی مشابه ایران (صاحب اندكس تنوع ملی- زبانی بسیار بالا، چند ملتی و یا كثیرالمله)، همزمان دارای دو زبان رسمی سراسری و چندین زبان رسمی منطقه ای می باشند.
 ٢- عرف دوم: در همه كشورهای همسایه، فارغ از تركیب ملی- ائتنیكی و یا تعداد زبانهای رایج در آنها، زبان مادری اكثریت مطلق اهالی- در اغلب موارد زبان مادری بیش از ٩٠٪ اهالی- دارای موقعیت رسمی بودن است (به شكل تنها یك زبان رسمی سراسری و یا دو زبان رسمی سراسری به علاوه چندین زبان رسمی منطقه ای). چنانچه در تركیه زبان مادری ٨٠٪ از اهالی، در آزربایجان و تركمنستان زبان ٩١٪، در پاكستان زبان ٩٥٪، در ارمنستان و عراق زبان ٩٨٪ و در افغانستان زبان ٩٩،٢٪ از اهالی دارای موقعیت رسمی بودن سراسری و یا منطقه ای است.
تنها استثناء در منطقه ما، كشور ایران است كه وضعیت زبان رسمی در آن، بر خلاف هر دو عرف شكل گرفته در منطقه می باشد. در ایران یك زبان رسمی سراسری یعنی فارسی، آن هم زبان یك اقلیت قومی با وزنه جمعیتی ٣٥٪-٣٠٪ وجود دارد. این انحراف از عرف جاافتاده منطقه است كه روشی نامعقول، غیرواقعی و افراطی شمرده می شود.
دو طریق رسمی كردن زبان مادری اكثریت مطلق اهالی یك كشور در منطقه 
با بررسی عرف موجود در منطقه ما، آشكار می شود كه رسمی كردن زبان مادری اكثریت مطلق یك كشور، اصل است. این غایه به دو شكل زیر می تواند متحقق شود:
الف- یك زبان رسمی سراسری با اكثریت مطلق اهالی (در كشورهای هموژن به لحاظ ملی دارای اقلیتهای ملی): اگر در یك كشور خاص متكلمین یك زبان، دارای اكثریت مطلق باشند (معمولا چیزی بیش از ٨٠٪)، با رسمی كردن این زبان در سطح سراسری، رسمی بودن زبان مادری اكثریت مطلق اهالی آن كشور حاصل می گردد و در عمل نیازی به رسمی نمودن سراسری و یا منطقه ای یك و یا چند زبان اقلیتهای ملی باقی نمی ماند. چنانچه در چهار كشور همسایه ارمنستان، تركیه، تركمنستان و آزربایجان با پیروی از این روش، زبان مادری اكثریت مطلق اهالی یعنی به ترتیب زبانهای ارمنی (زبان مادری ٩٨٪ از اهالی كشور)، تركی استانبولی (زبان مادری ٨٠٪ از اهالی كشور)، زبان تركمنی (زبان مادری ٩١٪ از اهالی كشور) و تركی آزربایجانی (زبان مادری ٩١٪ از اهالی كشور) دارای موقعیت رسمی بودن در سطح سراسری شده اند. بدین ترتیب در این چهار كشور، زبان رسمی در سطح سراسری، در عین حال زبان مادری اكثریت مطلق شهروندان این كشورها می باشد.
ب- دو زبان رسمی سراسری، چندین زبان رسمی منطقه ای (در كشورهای كثیرالمله و یا چند ملتی): اگر در یك كشور خاص، متكلمین هیچ زبانی دارای اكثریت مطلق جمعیتی نباشد (ایران نیز به این دسته تعلق دارد)، بناچار با رسمی كردن همزمان دو زبان در سطح سراسری (برای جلوگیری از تسلط انحصاری یك گروه زبانی بر كشور) و چندین زبان دیگر در سطح منطقه ای، رسمی بودن زبان مادری اكثریت مطلق مردم حاصل می گردد. چنانچه در سه كشور همسایه عراق، افغانستان و پاكستان با پیروی از این روش، زبان مادری اكثریت مطلق اهالی دارای موقعیت رسمی بودن شده است. در حال حاضر در كشور عراق دو زبان عربی و كردی زبانهای رسمی در سطح سراسری و زبانهای توركمانی و آسوری در مناطقی كه دارای اكثریت جمعیتی اند زبان رسمی منطقه مورد نظر اعلام گردیده اند. در افغانستان دو زبان دری و پشتو در سطح سراسری و زبانهای ازبكی، تركمنی، بلوچی، نوریستانی، پاشائی و پامیری در سطح منطقه ای، و در پاكستان دو زبان اردو و انگلیسی در سطح سراسری و زبانهای پونجابی، پشتون، سیندگی، سرائیكی و بلوچی در سطح منطقه ای زبانهائی رسمی اعلام شده اند. بدین ترتیب در این سه كشور، زبان مادری به ترتیب ٩٨٪، ٩٩٪ و ٩٥٪ از شهروندان، زبانی رسمی (در مقیاس سراسری و یا منطقه ای) است.
بنابراین اصل در یك كشور خاص، حداقل آن تعداد از زبانها می بایست رسمی اعلام شوند تا زبان مادری اكثریت مطلق مردم (چیزی بیش از ٨٠٪ در منطقه ما) دارای موقعیت رسمی بودن گردد. اگر در یك كشور یك زبان خاص دارای اكثریت مطلق جمعیتی (بیش از ٨٠٪) باشد، با رسمی كردن این زبان در سطح سراسری هدف مذكور تحقق می یابد. و اگر در یك كشور خاص هیچ زبانی دارای اكثریت مطلق جمعیتی (بیش از ٨٠٪) نباشد، با اعلام نمودن دو زبان همزمان به عنوان زبان رسمی سراسری و چندین زبان به عنوان زبان رسمی منطقه ای این هدف تحقق می یابد. این همان روشی است كه در همه كشورهای همسایه ایران اجرا شده است. 
وضعیت زبانهای رسمی سراسری و منطقه ای در كشورهای دسته الف (هموژن ملی با اقلیتهای ملی)
ارمنستان: یك زبان رسمی سراسری ٩٨ درصدی: در كشور همسایه ارمنستان، زبان ارمنی تنها زبان رسمی (سراسری) در این كشور است. ارمنی زبان مادری بیش از ٩٧،٩٪ از اهالی این كشور می باشد. با این وصف، در ارمنستان زبان مادری قریب به ٩٨٪ از اهالی این كشور، در سطح سراسری زبانی رسمی است. (دیگر گروههای زبانی در ارمنستان شامل روس، كرد جمعا ٢،١٪)
تركمنستان: یك زبان رسمی سراسری ٩١ درصدی: در كشور همسایه تركمنستان، زبان تركمنی تنها زبان رسمی (سراسری) در این كشور است. تركمنی زبان مادری بیش از ٩١٪ از اهالی این كشور می باشد. با این وصف، در تركمنستان زبان مادری بیش از ٩١٪ از اهالی این كشور، در سطح سراسری زبانی رسمی است. (دیگر گروههای زبانی در تركمنستان شامل ازبك، روس، قازاق، تاتار، اوكران، ارمنی، ترك آزربایجانی، بلوچ، ... جمعا ٩٪).
آزربایجان: یك زبان رسمی سراسری ٩١ درصدی: در كشور همسایه آزربایجان، زبان تركی (=تركی آزربایجانی) تنها زبان رسمی (سراسری) در این كشور است. تركی زبان مادری بیش از ٩٠.6% از اهالی این كشور می باشد. با این وصف، در آزربایجان زبان مادری  ٩٠.6% از اهالی این كشور، در سطح سراسری زبانی رسمی است. (دیگر گروههای زبانی در آزربایجانی شامل لزگین، روس، ارمنی، تالش، آوار، ترك استانبولی، تاتار، اوكران، تساخور، گرجی، كرد، تات، .یهودی، ..... جمعا كمتر از ٩،٤٪)
تركیه: یك زبان رسمی سراسری ٨٠ درصدی: در كشور همسایه تركیه، زبان تركی (=تركی استانبولی)، تنها زبان رسمی (سراسری) این كشور است. تركی زبان مادری بیش از ٨٠٪ از اهالی این كشور است. با این وصف در تركیه، زبان مادری بیش از ٨٠٪ از اهالی كشور، در سطح سراسری زبانی رسمی است (دیگر گروههای زبانی در تركیه شامل زبان كردی، عربی، زازا، چركسی، یونانی، گرجی، ارمنی، انگلیسی، ... نزدیك به ٢٠٪).
وضیعت زبانهای رسمی سراسری و منطقه ای در كشورهای دسته ب (چندملتی)
عراق: دو زبان رسمی سراسری، دو زبان رسمی منطقه ای:  در كشور همسایه عراق، طبق قانون اساسی این كشور، دو زبان عربی (٨٠٪-٧٥٪) و كردی (٢٠٪-١٥٪) دو زبان رسمی در سطح سراسری اند. دو زبان توركمانی (لهجه هائی از تركی آزربایجانی-٢،١٪) و آسوری (از لهجه های آرامی نو-٠،٩٪) نیز در نواحی با اكثریت جمعیتی زبان رسمی منطقه ای اند. بنابر این در كشور عراق، زبان مادری حدود ٩٥٪ از مردم در سطح سراسری و زبان مادری حدود ٣٪ از مردم در سطح منطقه ای دارای موقعیت رسمی بودن می باشد. با این وصف، جمعا زبان مادری بیش از ٩٨٪ از اهالی عراق، زبانی رسمی است (بقیه گروههای زبانی جمعا كمتر از ٢٪) 
افغانستان: دو زبان رسمی سراسری، شش زبان رسمی منطقه ای: در كشور همسایه افغانستان، طبق قانون اساسی این كشور، دو زبان پشتو (٤٢٪) و دری (٣٩٪) دو زبان رسمی در سطح سراسری اند. زبانهای ازبكی (١٠٪)، تركمنی (٤٪)، بلوچی (٢٪)، نوریستانی (كافیری، ٠،٨٪)، پاشائی (٠،٧٪) و پامیری (٠،٧٪) نیز در سطح منطقه ای زبانهائی رسمی اند. بنابراین در كشور افغانستان، زبان مادری بیش از ٨١٪ از مردم كشور در سطح سراسری و زبان مادری حدود ١٨،٢٪ از مردم در سطح منطقه ای زبانهائی رسمی اند. با این وصف، جمعا زبان مادری بیش از ٩٩،٢٪ از اهالی افغانستان زبانی رسمی است. (بقیه گروههای زبانی جمعا كمتر از ٠،٨٪)
پاكستان: دو زبان رسمی سراسری، پنج زبان رسمی منطقه ای: در كشور همسایه پاكستان، طبق قانون اساسی این كشور، دو زبان اردو (موهاجیر، ٧،٦٪) و انگلیسی، دو زبان رسمی در سطح سراسری اند. زبانهای پونجابی (٤٤،٦٪)، پشتو (پاتان، ١٥،٤٪)، سیندگی (١٤،١٪)، سرائیكی (٩،٥٪) و بلوچی (٣،٨٪) نیز در سطح منطقه ای زبانهائی رسمی اند. بنابراین در كشور پاكستان، زبان مادری ٧،٦٪ از مردم كشور در سطح سراسری و زبان مادری حدود ٨٧،٤٪ از مردم در سطح منطقه ای زبانهائی رسمی اند. با این وصف، جمعا زبان مادری بیش از ٩٥٪ از اهالی پاكستان زبانی رسمی است. (بقیه گروههای زبانی جمعا كمتر از ٥٪)
ایران، یك زبان رسمی سراسری ٣٠-٣٥ درصدی: در ایران، طبق قانون اساسی این كشور، تنها زبان رسمی زبان فارسی است. زبان فارسی زبان مادری ٣٠ الی ٣٥ درصد از اهالی این كشور است. در ایران زبان تركی (٣٥٪-٤٠٪) علی رغم آنكه زبان اكثریت نسبی مردم این كشور است، نه در سطح سراسری و نه در سطح منطقه ای (شمال غرب ایران، جنوب ایران، شمال شرق ایران) زبانی رسمی نیست. هیچكدام از دیگر زبانهای ملی رایج در ایران یعنی زبانهای كردی (٦٪)، لری (٥٪)، مازنی (٤،٥٪)، گیلكی (٤٪)، عربی (٢٪)، تركمنی (٢٪)، لكی (٢٪)، بلوچی (٢٪) و ..... نیز نه در سطح سراسری و نه در سطح منطقه ای دارای موقعیت رسمی بودن نمی باشند. با این وصف در ایران، زبان مادری اقلیتی ٣٠-٣٥ درصدی تنها زبان رسمی این كشور می باشد. به عبارت دیگر در ایران، زبان مادری بیش از ٦٥-٧٠ درصد از مردم كشور، یعنی زبان اكثریت مطلق اهالی، نه در سطح سراسری و نه در سطح منطقه ای زبانی رسمی بشمار نمیرود.
اندكس تنوع ملی- زبانی
یكی از اندكسهائی كه در بررسی تنوع زبانی كشورها و قضاوت در باره درجه كثیرالملگی آنها بكار می رود، اندكس گرین بئرگ (حداكثر یك= بیشترین تنوع و یا ناهمگن، حداقل صفر= بدون تنوع و یا همگن) است. معمولا اگر در كشوری این اندكس بیش از ٠،٦٥-٠،٧٠ بوده و همزمان هیچ گروه ملی (فرهنگی، زبانی، ....) دارای اكثریتی بیش از ٦٠٪-٧٥٪ نباشد، می توان آن كشور را كشوری "ناهمگن به لحاظ ملی" و یا "كثیرالمله" نامید. از سوی دیگر اگر در یك كشور، اندكس تنوع ملی كمتر از ٥٠٪ بوده و یك گروه ملی (فرهنگی، زبانی، ...) دارای اكثریتی بیش از ٦٠٪-٧٥٪ بوده باشد آن كشور را می توان "هموژن به لحاظ ملی" و یا "تك ملتی اما دارای اقلیتهای ملی" شمرد.
در ایران اندكس تنوع ملی ٠،٨٢٢ می باشد، در حالیكه پرشمارترین ملت ساكن در این كشور یعنی ملت ترك صرفا ٤٠٪-٣٥٪ از جمعیت كشور را تشكیل می دهد. بنابراین ایران كشوری ناهمگن به لحاظ ملی و یا كثیرالمله (چند ملتی) است. در منطقه ما علاوه بر ایران، كشورهای پاكستان (٠،٧٦٢)، افغانستان (٠،٧٤١) و عراق (٠،٦٧٤) نیز كشورهای چند ملتی بشمار می روند.
در تركیه اندكس تنوع ملی ٠،٣٠٠ بوده و خلق ترك در این كشور به تنهائی بیش از ٨٠٪ جمعیت را تشكیل میدهد، بنابراین تركیه به عنوان كشوری به لحاظ ملی همگن اما دارای اقلیتهای ملی پذیرفته می شود. در منطقه ما علاوه بر تركیه، كشورهای ارمنستان (٠،١٥٩)، آزربایجان (٠،٤٥٥) و تركمنستان (٠،٣٨٦) نیز كشورهای همگن به لحاظ ملی اما دارای اقلیتهای ملی بشمار می روند.
كاربرد اندكس تنوع ملی- زبانی در حل مسئله زبانهای ملی
یكی از فوائد تقسیم بندی كشورها به دو دسته "ناهمگن ملی" (چند ملتی) و "همگن با اقلیت ملی" (تك ملتی)، كمك به یافتن طریق بهینه برای حل دو "مسئله زبانهای ملی" و خود "مسئله ملی" در آن كشور است.
حل مسئله زبانهای ملی و اندكس تنوع: حل مسئله زبانهای ملی در یك كشور "كثیرالمله"، عموما با رسمی نمودن دو و یا چند زبان در سطح سراسری و رسمی نمودن چندین زبان در سطح منطقه ای انجام می گیرد. اما حل مسئله زبانهای ملی در یك كشور "همگن با اقلیت ملی" معمولا از طریق رسمی نمودن زبان مادری اكثریت مطلق اهالی در سطح سراسری و اعطای حقوق زبان اقلیتی به اقلیتهای ملی (مانند كاربرد در نظام آموزشی) انجام می پذیرد.
حل مسئله ملی و اندكس تنوع: حل مسئله ملی در یك كشور "كثیرالمله" می تواند با تاسیس نظام "فدرالیسم ملی" متشكل از ملتهای با حقوق برابر انجام گیرد. حل مسئله ملی در یك كشور "هموژن به لحاظ ملی اما دارای اقلیت ملی" با اعطای حقوق اقلیت ملی به اقلیتهای ملی تحقق می پذیرد. به عبارت دیگر در یك كشور خاص، مساله ملی آنگاه صرفا عبارت از مساله اقلیتهای ملی است كه آن كشور مركب از یك ملت كه اكثریت مطلق ملی (معمولا بیش از ٦٠٪-٧٠٪ جمعیت كشور) را تشكیل می دهد و چندین گروه اقلیت ملی بوده باشد. همچو كشوری كثیرالمله نبوده و به لحاظ ملی همگن شمرده می شود.
رسمیت انحصاری فارسی در ایران، استثنائی ناهنجار در منطقه است
١- در میان كشورهای منطقه، ایران دارای بالاترین اندكس تنوع ملی- زبانی است (٠،٨٢٢). این بدان معنی است كه با توجه به عرف موجود در منطقه، حل مسئله زبانهای ملی در ایران تنها می تواند با رسمی كردن دو زبان تركی و فارسی در سطح سراسری و رسمی كردن دیگر زبانهای ملی در سطح منطقه ای انجام پذیرد.
٢- اندكس تنوع ملی- زبانی بسیار بالای ایران را می توان به شكل ضرورت رسمی كردن تعداد بیشتری از زبانهای منطقه ای در مقایسه با چهار زبان عراق (٠،٦٧٤)، هشت زبان در افغانستان (٠،٧٤١) و هفت زبان در پاكستان (٠،٧٦٢) به منظور رسیدن به بالاترین درصد اهالی كه زبان مادری آنها رسمی است نیز تفسیر نمود. ایران دارای بالاترین اندكس تنوع ملی-زبانی در منطقه است و بنابراین انتظار می رفت كه دارای بیشترین تعداد زبانهای رسمی و بالاترین درصد اهالی كه زبان مادری آنها رسمی است باشد. حال آنكه در ایران، وضع كاملا معكوس بوده و نه تنها تعداد بیشتری از زبانها در ایران در مقایسه با سه كشور مذكور رسمی نیستند، و صرفا یك زبان یعنی زبان فارسی رسمی می باشد، بلكه در منطقه دارای پائین ترین درصد اهالی كه زبان مادری آنها رسمی است می باشد.
٣- در همه كشورهای همسایه كه دارای فقط یك زبان رسمی می باشند این زبان، زبان مادری اكثریت مطلق اهالی (در تركیه ٨٠٪، در آزربایجان و تركمنستان ٩١٪ و در ارمنستان ٩٨٪) می باشد، حال آنكه در ایران تنها زبان رسمی یعنی فارسی، صرفا زبان مادری ٣٥٪-٣٠٪ از اهالی كشور است. به عبارت دیگر از منظر زبانی، دولت ایران، تمثیل كننده اكثریت مردم خویش نیست و دارای بحران تمثیل و مشروعیت است.
٤- اندكس تنوع ملی ایران (٠،٨٢٢) بیش از دو تا پنج برابر اندكس تنوع ملی كشورهای مذكور است (ارمنستان ٠،١٥٩؛ تركیه ٠،٣٠٠؛ تركمنستان ٠،٣٨٦؛ آزربایجان ٠،٤٥٥). و این بدان معنی است كه تبعیت و گرته برداری ایران از الگوی كشورهای مذكور در رسمی كردن صرفا یك زبان نابجاست. الگوی رسمیت یك زبان در كشورهای همگن به لحاظ ملی و تك ملتی فوق، قابل انطباق بر كشور به لحاظ ملی ناهمگن و چندملتی ایران نمی باشد.
٥-در مورد حل مساله ملی نیز (سیستم یونیتار، سیستم فدرالی)، كشورهائی مانند فرانسه و اسپانیا با ضریب ناهمگنی ملی كمتر از ٠،٥٠٠، نمیتوانند مدلی مناسب برای ایران كه دارای یكی از بالاترین ضریبهای ناهمگنی در جهان است به حساب آیند. سیستم یونیتار ممكن است كه در كشورهای به لحاظ ملی همگن و تك ملتی دارای اقلیتهای ملی كارآمد باشد، اما در كشورهای كثیرالمله، تنها نظام كارآمد، سیستم فدرالی ملی است.
ایران چاره ای جز متابعت از عرف معقول  و كارای منطقه ندارد
جمهوری اسلامی ایران در مسیری بر خلاف کشورهای منطقه و کل جهان در راهپیمائی است. ایران تنها كشور در منطقه و نمونه ای نادر در جهان می باشد كه زبان مادری اكثریت مردم آن دارای موقعیت رسمی بودن نیست. در قانون اساسی جمهوری اسلامی زبان و خط قوم اقلیت فارس همچنان تنها زبان و خط رسمی است. این وضعیت، نشانی قطعی از توسعه نیافتگی دولت جمهوری اسلامی ایران و جامعه فارس زبان كشور و گسستگی هر دوی آنها از واقعیتهای جهان خارج است. ایران كشوری كثیرالمله است و شرایط آن با شرایط كشورهایی مانند عراق، پاكستان و افغانستان شباهت دارد. در شرایط فعلی ایران و عرف سیاسی شكل گرفته در منطقه حداقل خواست دمكراتیك و مقدمه حل مساله ملی در این كشور، مشابه آنچه در پاكستان، افغانستان و عراق انجام شده است، اعلام دو زبان عمده یعنی تركی و فارسی توامان به عنوان دو زبان رسمی در مقیاس سراسری و به رسمیت شناختن بدون تبعیض زبانهای ملی دیگر مانند عربی، لری، كردی، بلوچی، تركمنی، گیلكی، مازنی، لاری و لكی در مقیاس منطقه ای است. اعلام زبان های تركی و فارسی توامان به عنوان دو زبان رسمی در سطح سراسری و به رسمیت شناختن زبانهای ملی عربی، لری، كردی، بلوچی، تركمنی، گیلكی، مازنی، لاری و لكی در مناطق خود میباید- مانند قوانین اساسی كشورهای افغانستان و عراق و پاكستان- صریحا در قانون اساسی ذكر و تضمین شود.
خواست آموزش زبان مادری، خواستی واپس مانده از شرایط و نیازهای امروز است
١- اخیرا در بیانیه ها و اسناد منتشره از سوی شخصیتهای سیاسی فارس و گروههای سراسری به حق آموزش زبان مادری اشاره هائی می شود و از آن حمایت می گردد. در وهله اول این اشاره دیر آمده، ممكن است اشاره ای مترقی بشمار برود، اما واقعیت آن است كه با تغییرات حادثه در منطقه و بویژه كشورهای همسایه، این اشاره كاملا عقب مانده و ارتجاعی است. آنچه برای كشور ایران با توجه به عرف سیاسی شكل گرفته در منطقه لازم است رسمی شدن زبانهای ملی در سطح سراسری و یا منطقه ای است و نه فقط آموزش این زبانها و یا حتی تحصیل بدانها. اكنون همسایه های ایران كه دارای تركیب زبانی و ملی مشابهی با آنند، هر كدام دارای دو زبان رسمی سراسری و چندین زبان رسمی منطقه ای اند. در این شرایط دیگر شعار حق آموزش زبان مادری و حق تحصیل به آن، كه علیرغم تصریح قانون اساسی هرگز نیت و اراده سیاسی برای اجرای آن در جمهوری اسلامی ایران موجود نشد، شعاری بی پشتوانه و واپس گرایانه است.
٢- در حالیكه در كشورهای شرق و غرب ایران دو زبان در سطح سراسری و چندین زبان در سطح منطقه ای رسمی است و در حالیكه در كشورهای شرق و غرب و جنوب و شمال ایران، بلا استثنا زبان اكثریت مطلق اهالی زبان رسمی در شكل سراسری و یا منطقه ای می باشد، رسمیت انحصاری زبان فارسی در ایران كه صرفا زبان جمعیتی ٣٠-٣٥ درصدی است آینده ای ندارد و بزودی تاریخ خواهد شد. بنابراین وظیفه سازمانها و شخصیتهای سیاسی پیشرو و آینده نگر آن است كه با واقعگرائی و پراگماتیسم به پیشواز این امر محتوم بروند و وقت و انرژی خود و مردم ایران را با شعارهائی عقب مانده مانند تحصیل زبان مادری بیش از این به هدر ندهند.
٣- اعلام زبان تركی به عنوان یكی از دو زبان رسمی در سطح سراسری امری جدا از مساله خودگردانی مناطق ملی و فدرالیسم است. چه ایران به نظامی فدرال گذر كند و چه یونیتار متمركز بماند، موقعیت زبان تركی به عنوان یكی از دو زبان عمده ایرانیان میبایست به زبان رسمی در سطح سراسری ارتقا داده شود.
٤- خواست اعلام زبان تركی به عنوان یكی از دو زبان رسمی در سطح سراسری، مساله ای مربوط به عموم ملت ترك ساكن و پراكنده در ایران است، حال آنكه خواست تاسیس دولت فدرال آزربایجان بیشتر متوجه آن بخش از خلق ترك كه در آزربایجان ساكن میباشد است.
ضمیمه: زبان رسمی
زبان رسمی زبانی است كه بدان موقعیت قانونی ویژه ای مانند كاربرد در امور اداری، مجلس و قضائی یك كشور و .... اعطا شده است. همچنین زبان رسمی زبانی است كه بسته به شرایط در سیستم آموزشی و انتشارات دولتی و .. ... نیز بكار می رود.
موقعیت رسمی بودن یك زبان لزوما ارتباطی با تعداد متكلمین آن زبان در یك كشور خاص ندارد، چنانچه در نیوزلند زبان مائوری كه صرفا زبان ٥ در صد از جمعیت است و یا در كشور همسایه ما پاكستان، زبان اردو كه صرفا زبان ٧ درصد جمعیت است زبانهای رسمی در سطح سراسری اعلام شده اند.
زبان رسمی دوفاكتو، زبانی است كه هرچند دارای موقعیت رسمی بودن به لحاظ قانونی نیست اما عملا در مناسبات رسمی به طور گسترده ای بكار می رود، مانند زبان انگلیسی در ایالات متحده آمریكا.
رسمی نمودن یك زبان از طریق قانون، مانند رسمی نمودن زبان فارسی در ایران، اغلب منجر به به حاشیه راندن زبانهای دیگر می گردد. از طرف دیگر رسمی نمودن زبانهای قبلا به حاشیه رانده شده، در اغلب موارد بخشی از روند رستاخیز فرهنگی و ملی ملل و اقلیتهای ملی در سراسر جهان است.
گرچه یه هو!!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر