اومود اورمولو
پروژه دولت – ملت سازی بر اساس یک زبان
منطق غالب آموزش در قرن 19 بیشتر حول مفهوم دولت- ملت، طرد تفاوتها (زبانی، دینی، فرهنگی، جنسیتی، طبقهای و...)، یکسان ساز و برای پدید آوردن جامعهای تک تیپ، تک زبان و تک ایدئولوژیک بود. دولت ها در جغرافیاهائی نظیر ایران که میراثدار امپراطوریهای متشکل از گروههای ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی متعددی بودند نیز برای حفظ تمامیت ارضی خود طی پروسهای غیرطبیعی با انتخاب هدفدار زبان حاکم(هر چند اقلیت) زیربنای سیستم آموزشی مدرن، سراسری و اجباری را بنا مینهادند. سیستم آموزشی مدرن، اجباری و سراسری در پروسه دولت- ملتسازی دقیقا نقش ارتش که تنهاترین و مشروعترین ارگان دولتی برای ترویج شدت از هر نوع و مشروعیت بخشیدن به آن را به یدک می کشد عمل نموده و با رسمیت انحصاری یک زبان اقلیت برگزیده دولت و در عین حال عدم رسمیت و نادیده گرفتن حق آموزش به زبان مادری دیگر گروههای ائتنیکی شدت را اینبار به طریق آموزش اجباری و سراسری از نوع زبانی و فرهنگیاش به صورت نرم و مدرن بر گروههای ائتنیکی، دینی، جنسیتی و زبانی محکوم روا می داشتند.
برای مشروعیت بخشیدن به آموزش اجباری سراسری، رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت برگزیده دولت و بسط گفتمان حاکم دیگرستیز مفاهیمی همچون تمامیت ارضی، یگانگی ملل ساکن ایران، زبان مشترک، وحدت ملی و... مهمترین ابزارهائی بودهاند که همیشه بکار بسته شدهاند. میشل فوکو مرزبندی و ممانعت از گفتمانهای محکوم و رواج گفتمان حاکم را دو رویه گفتمان غالب معرفی می کند که با توجه به مثال ایران شاهد کاربرد وسیع هر دو رویه بودهایم. در ایران دولت و ملت حاکم برای بسط گفتمان اقلیت حاکم از سیستم آموزشی سراسری و اجباری، مئدیای انحصاری دولتی، نشریات دولتی، ارگانهای نظامی، رسمیت انحصاری زبان گروه اقلیت و ... استفاده نموده و برای ممانعت از رواج گفتمانهای محکوم نیز با ترویج گفتمان غالب سبب طرد، عدم جذابیت، عدم رقابت، کتمان، تحقیر، انکار این گفتمانها در قیاس با انحصاریترین گفتمان حاکم گردیده است.
آموزش چندزبانگی و چندفرهنگی
آموزش در دهه های 70-1960 به معرفی فرهنگهای مختلف به طرق برنامه درسی دلالت داشت ولی رفته رفته آموزش مفهومی گستردهتر به خود گرفته و نه تنها گروههای ائتنیکی، فرهنگی، زبانی بلکه گروههای جنسیتی و گروههای دارای نیازهای خاص را نیز دربرگرفت. در تقابل با سیستمهای آموزشی تکزبانه و تکثرزدا گروهی از کشورهای توسعه یافته برای حفظ تفاوتها و برخورد منطقی با تمایزها سیستم های آموزشی چندزبانی و چندفرهنگی را بکار بستند. سیستم آموزشی چندزبانه و چندفرهنگی به نظام آموزشی اطلاق می گردد که صرف نظر از تعلق دانش آموزان به گروه ائتنیکی، دینی، جنسیتی،فرهنگی و زبانی همه دانش آموزان از فرصت برابر آموزشی در مدارس برخوردار باشند.
تاثیر زبان مادری و فرهنگ بر کودک امری طبیعی بوده و موجب برداشتهای خاص او از جهان میشود. بر اساس گفته های ادوارد هال "زبان مادری و فرهنگ هر کودک، ادراک و برداشتهای ویژهای را در وی ایجاد می کند و این برداشتها به نوبه خوب، موجب پیدایش الگوهای متفاوت تفکر، سبکهای یادگیری مختلف و تفاوتهای رفتاری در افراد می شود". بنابراین، موفقیت یا عدم موفقیت هر دانش آموز، بیش از آنکه جنبه فردی داشته باشد، به زبان خاص و فرهنگ وی برمی گردد. علاوه بر این خصوصیاتی نظیر زبان مادری، جنسیت، ارزشهای مذهبی و حتی ترجیحات غذائی، یادگیریهای فرهنگی هستند و با کودک به مدرسه می آیند.
اهداف و رویکردهای اصلی آموزش چندزبانی و چندفرهنگی
- استفاده از فرهنگ بومی / ملی در جهت یادگیری و رشد و شکوفایی کودکان.
- آموزش احترام به تنوعها و تمایزها.
- آگاه کردن کودک از وجود زبانها، فرهنگها، ادیان، جوامع و راههای زندگی و تفکر دیگران.
- آموزش روشهای زیست مسالمت آمیز توام با صلح در میان فرهنگها، زبانها، ادیان و گروههای ائتنیکی.
- فراهم نمودن فرصتهای برابر برای آموزش همه کودکان- صرف نظر از تفاوتهای زبان، دینی، فرهنگی و ائتنیکی آنان- که تنها از این طریق است که کودک، نسبت به خود احساس خوبی پیدا کرده و عزت نفس او افزایش مییابد.
- باسواد کردن کودک در زمینه مهارتهای اساسی(خواندن، نوشتن، حساب کردن و استدلال کردن)
- بسط تفکر همکاری با قبول تفاوتهای زبانی، ائتنیکی، دینی، فرهنگی همدیگر.
- عدم جانب داری سیستم آموزشی از فرهنگ و زبان گروه خاص و برگزیده.
- ایجاد همدلی و وفاق میان کودکان برآمده از فرهنگها، زبانها، ادیان و گروههای ائتنیکی مختلف.
- برابری آموزشی.
- کمک به توسعه خودپنداری مثبت در کودکانی که بیش از بقیه در معرض تبعیض قرار دارند
- دانش گسترده درباره گروههای مختلف ائتنیکی، دینی، فرهنگی و زبانی
- درک مفاهیم بین فرهنگی، بین گروهی، بین ائتنیکی، بین دینی در مدرسه.
- درمان نژادپرستی در برنامه های درسی.
- ارج نهادن به تفاهم بین گروههای ائتنیکی و فرهنگهای مختلف.
- خنثی نمودن تنشها و تعارضات درون گروه و برون گروهی.
- تلفیق و مرتبط ساختن برنامههای درسی با تجارب و سنتهای فرهنگی، زبانی، دینی، جنسیتی و ... گروههای مختلف.
- بسط عدالت اجتماعی.
- بهبودی فردی برای اصلاح اجتماعی(Empowerment for societal reform)
- حامیت از کودکان به منظور تبدیل آنها به افرادی مولّد و کارآمد در جامعه چندزبانی و چندفرهنگی آینده.
- ایجاد احساس احترام و غرور در کودک نسبت به تنوع زبان، فرهنگی، ائتنیکی.
- رشد خلاقیت
- هدایت کودک در جهت یک زندگی مولد از طریق آموزشی که تا حد ممکن در آن از طبقهبندی خبری نیست.
- به حداکثر رساندن توانامندی یادگیرندهگان
- رفع تبعیض آموزشی.
- توسعه سواد ائتنیکی و فرهنگی (Ethnic and cultural literacy).
- آموزش احترام و ارزش گذاشتن به فرهنگ دیگران، همانند فرهنگ خودی.
ویژگیهای برنامههای درسی آموزش چندزبانی و چندفرهنگی
- کاربرد زبان مادری گروههای زبانی در تمامی مراحل آموزشی، در مراحل بعدی آموزش می توان آموزش زبانهای دوم و سوم را نیز آغاز نمود(سیستم های آموزشی چندزبانه).
- برنامه درسی آموزش چندزبانی و چندفرهنگی باید طوری تهیه شود که در آن به طور دائم نظریات، تجارب و مشارکت زبانها، فرهنگها، ادیان، جنسیتها و گروههای ائتنیکی گوناگون ارائه شود در عین حال نیز مفاهیمی باید ارائه و تدریس گردد که نشان دهنده و برخواسته از واقعیت گروههای مختلف فرهنگی، جنسیتی، زبانی و ائتنیکی باشد.
- باید محتوای دروس سیستم آموزشی چندزبانی و چندفرهنگی از عقاید قالبی، نژادپرستی، برتری زبانی گروهی برگزیده، ترجیح جنسیت به دور باشد و با افراد گروههای مختلف زبانی و فرهنگی به طرز مثبتی برخورد کرده باشد.
- ضروری است ابتدا متولیان برنامه درسی با بررسی دقیق همه مواد درسی موجود اعم از مکتوب و غیر مکتوب، از نظر داشتن تعصب، نژادپرستی، حذف ها و تحریف ها آنها را پالایش نموده و با اطلاعات صحیح و معتبر جایگزین نمایند.
- برنامه درسی باید بر زبان و فرهنگ حال و گذشته به طور مساوی تأکید کند و افراد گروههای زبانی و فرهنگی باید به عنوان افرادی فعال و پویا معرفی شوند.
- یکی از مناسب ترین روشهای سهل و الوصولی که می تواند نگرش افراد را نسبت به پدیده چندفرهنگی، چندزبانی، ترمیم و اصلاح نماید، ارائه دروسی است که چیستی، اهداف و اصول زیست چندفرهنگی در آن انعکاس یابد. این دروس می تواند براساس سازماندهی عمودی محتوا هم در دوره تحصیلات مدرسهای و هم در دوره تحصیلات دانشگاهی مدنظر قرار گیرد.
- برنامه درسی باید از هرگونه اعمال تبعیض بین زن و مرد برحذر باشد(تبعیض جنسیتی).
- برنامه درسی و روشهای یاددهی- یادگیری باید بر زمینههای تجربی کودکان متکی باشد و مفاهیم آن براساس زندگی روزانه و تجارب وی تنظیم شود.
- برنامه درسی باید دسترسی یکسان تمام کودکان را به آموزش امکانپذیر سازد.
نتیجه گیری
چندزبانی و چندفرهنگی، آموزشی است که در آن برای تمام افراد- صرفنظر از تفاوتهای زبانی و فرهنگی آنها- شرایط یکسانی فراهم میشود و هر کودک این فرصت را پیدا میکند تا متناسب با تواناییهای خود، به شهروندی مفید و مولد برای جامعه تبدیل شود. در واقع، در بخشهای آموزش تصور بر این است که زبان و فرهنگ بر یادگیری دانشآموزان تأثیر زیادی دارد و بسیاری از جنبههای زبان و فرهنگ هر فرد در ایجاد هویت در فراگیری و دستیابی وی به خودپنداره تأثیر میگذارد و بر نظام باورها، ارزشها، نگرشها، انتظارات، روابط اجتماعی، زبان مورد استفاده و سایر رفتارهای فرد مؤثر واقع میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر