بوردیو تحت تاثیر ساختارگرایی فرانسوی و مدل زبانشناسی آن و با الهام از مدل فردیناند ساسور، در فرآیند امر نمادین و نظامهای نمادین، برای زبان نقشی بیبدیل و آغازکننده قایل است و از آن به عنوان سرمایه نمادین(Symbolic Power) و عامل سلطه در میدانهای فرهنگی و سیاسی یاد میکند. وی در کتاب "زبان و قدرت نمادین" در ادامه آثار کسانی همچون "لودویک ویتگناشتاین" زبان را یکی از ابزارهای سلطه و امری نمادین میداند. از نگاه بوردیو زبان درون ارتباطات معنی مییابد و واجد قدرت و وسیلهای است که انسانها یکدیگر را کنترل میکنند. بدین لحاظ نقش زبان در شکلگیری قدرت نمادین نیز اهمیت حیاتی دارد. زبان، نمادیست که به وسیله اطاعتکنندهگان به رسمیت شناخته میشود و عامل اقتدار افراد و گروههاست، در نتیجه قدرت در مرکز زبان وجود دارد. زبان یکی از ابزارهای مشروعسازی سلطه در جامعه است.
از نگاه بوردیو عالیترین قدرت که باعث استمرار تسلط و مشروعیت آن در جامعه میشود؛ قدرت نمادین میباشد. وی بر اساس تقابلهای سلطهآمیز درون جامعه به مفهوم قدرت نمادین میرسد. قدرتی که خشونت نمادین را در خود نهفته دارد و به صورت غیرفیزیکی ایجاد سلطه میکند و فرد سلطهپذیر را ملزم به پذیرش تعهداتی در مقابل فرد ایجاد کننده سلطه میبیند.
بنابراین زبان به عنوان یک تکنیک بدنی در تجربه افراد با جهان اجتماعی نهفته است و هر انسانی بر اساس تجربه خود جهان بیرون را درک میکند و از طریق زبان و تجربه شخصی به بیان رابطه خود با جهان بیرون میپردازد. اساس اندیشه بوردیو نیز بر این مبناست که وجود انسان به قالب بدن ریخته شده و از طریق آگاهی، ادراک، احساس و شهود به ضبط و فهم محیط پیرامون میپردازد. اقتدار زبانی از تجربه بیرون حاصل می شود و این تجارب بیرونی که در طول زمان بدست آمده برای صاحب این زبان ایجاد اقتدار میکند. این تجارب بیرونی از نگاه بوردیو سرمایههایی هست که افراد در زندگی اجتماعی بدست میآورند . به همین سبب اقتدار زبانی طبقه متوسط، مرتبط با سرمایههایست که از پیش در انسان نهادینه شده است. سرمایههای زبانی از بیرون بوسیله کسب مدارک تحصیلی با موقعیتهای اجتماعی و مذهبی بدست میآید که به حاملان آن در میدانهای منازعه قدرت تاثیرگذاری میبخشد.
از دید بوردیو زبان هر کشوری در ارتباط تنگاتنگ با قدرت در آن جامعه قرار داشته و مکمل زندگی اجتماعیست. همچنین مذهب و سیاست نیز عملکردی موفق در تداوم ماندگاری حضور زبان مشروع در جامعه از خود بجا گذاشتهاند. زبان مذهبی و تاثیرات ایدئولوژیک آن به حقیقتی اشاره میکند که همه گروهها و افراد به راحتی با آن ارتباط برقرار میکنند. زیرا مذهب با زبان همه گروهها سخن میگوید. به طور کلی دارندگان زبان نافذ شانش زیادی برای اعمال سلطه دارند.
بوردیو یکی از مهمترین دغدغههای سلطهگرایان در دنیای اجتماعی را نگرانی از سرمایه اختصاصی خود در میدان و حفظ موقعیت برتر در بالاترین سلسله اجتماعی میداند. مبارزه و رقابت درون میدانها با سرمایهها و ویژگیهای خصلتی افراد و گروهها قابل تبیین است و میزان بهرهمندی از سرمایهها به شکلگیری نمادهای طبقات متوسط و تحت سلطه میانجامد. به همین سبب هر گروهی که از شبکهی نمادهای قدرتمندی برخوردار باشد از توان ایجاد سلطه برخوردار است.
منبع:
فصلنامه سیاست، دوره 42، شماره 2، تابستان 1391
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر