نویسنده: سردار داغچی
کانادا:
جغرافیا:
كانادا، دومين كشور بزرگ دنيا با 9970610 كيلومتر مربع وسعت است، ولى جمعيت نسبتاً كمى دارد. با وجود آن كه وسعت كانادا از همسايه اش آمريكا بيشتر است، جمعيتى معادل 11 درصد جمعيت امريكا دارد ( 32945000 نفر) اين كشور درسال 1867 از انگليس استقلال گرفت. كانادا كشورى نوين و داراى كانادا كشورى نوين و داراى فناورى پیشرفته است و برای مدت 9 سال متوالی (1994 – 2002 در بررسی های سازمان ملل، یکی از سه مكان برتر جهان براى زندگى اعلام شده است. اين كشور داراى منابع گسترده طبيعى است، و برخى از استان هاى آن وابستگى سنگينى به استفاده از اين منابع دارند. آب و هواى كانادا روى هم رفته سرد و در بيشتر نقاط قطبى است. البته آب و هوا در بخش جنوب غربى، جايى كه شهر ونكوور و جزيره ونكوور از استان بريتيش كلمبيا در آن قرار دارند، معتدل است. تورنتو از شهر هاى مهم اين كشور است. آب و هواى تورنتو سرد و جنگل هاى تايگا در اين كشور ديده مى شود . برج سى ان در تورنتو اولين برج بلند مخابراتى جهان است. در خارج از شهر آبشار نياگارا قرار دارد كه بزرگ ترين آبشار از نظر عرض است و يك دهكده رويايى نيز به همين نام (نياگارا) وجود دارد.
در كشور كانادا دو زبان رسمى وجود دارد. زبان هاى رسمى در كشور كانادا عبارتند از:
زبان هاى انگليسى و فرانسوى.
اين كشوركه در سال 1867 از انگليس استقلال يافت از مجموع 10 استان و 3 سرزمين و در 6 منطقه اصلى تشكيل شده است.
كانادای اطلس(آتلانتيك): به مجموعه 3 استان دريايى نيوبرانزويك، نوواسكوشيا، پرنس ادوارد و استان چهارم نيوفندلند گفته مى شود.
كانادای شرقى : به 5 استان كه در شرق كانادا مى باشد گفته مى شود كه شامل آنتريو، كبك، نيوبرانزويك، نوواسكوشيا، پرنس ادوارد و نيوفندلند مى باشد.
كانادای مركزى: به دو استان كبك و آنتريو گفته مى شود. البته برعكس نام مركزى اين دو استان در سمت شرق كانادا واقع شده اند. همچنين اين دو استان 62 درصد جمعيت كانادا را در خود جاى داده اند.
كانادای غربى : به 4 استان مانيتوبا، ساسكچوان، آلبرتا و بريتش كلمبيا كه در غرب كانادا واقع مى باشند گفته مى شود.
كانادای شمالى : به مناطق شمالى كانادا كه شامل سه سرزمين يوكان، نونووت و سرزمين شمال غربى مى باشد گفته مى شود.
كانادای دريايى : به مجموعه سه استان ساحلى نيوبرانزويك، پرنس ادوارد و نوواسكوشيا كه در شرق كانادا واقع شده اند گفته مى شود.
اقتصاد:
كانادا يكى از كشور هاى عضو گروه هشت است. اين كشور داراى منابع معدنى غنى، صنايع پيشرفته (همچون خودروسازى، صنايع شيميايى و نفت، صنايع غذايى، چوب و كاغذ، صنايع معدنى و فلزى و شيلات) و محصولات فراوان كشاورزى (از جمله گندم، دانه هاى روغنى، ميوه، سبزيجات و توتون) است. لازم به ذكر است كه كانادا از نظر فعاليت هاى بورسى در دنيا بين 10 كشور مهم است.
شاخص ها:
نرخ بيكارى: ٪ 5,9 ماه دسامبر 2007
نرخ تورم: ٪ 2٫5 ، ماه نوامبر 2007
تغييرات درآمد ناخالص ملى: 3.0%، ماه می 2004
تغييرات درصد صادرات: ٪ 5,1 -، سه ماهه اول سال 2004
تغييرات درصد واردات: 5.1% ، سه ماه اول سال 2004
درصد سود پايه: 75.3% ، جولاى 2004 .
قرض ملى: 576.510 میلیون دلار سال 2003
تبديل دلار آمريكا به كانادا: 027.1، نوامبر 2007 – خرید دلار آمریکا کانادا
جمعیت و زبان:
جمعيت اين كشور 28 درصد بريتانيايى، 23 درصد فرانسوى، 15 درصد ساير اروپاييان، 2 درصد آمريندين، 6 درصد آسيايى، آفريقايى و عرب و 26 درصد نيز دورگه ها ... و بوميان محلى هستند، از لحاظ مذهبى نيز بيشتر افراد داراى مذهب كاتوليك( 43.2%) مسلمان( 2%) پروتستان(3.28%) و 5.26% نیز دارای مذاهب مختلفى هستند. مردم كانادا عموماً انگليسى زبان و تنها در استان كبك غالب جمعيت فرانسوى زبان هستند. 67٫5 درصد تنها به زبان انگليسى و 13٫3 درصد به زبان فرانسه و 17٫8 درصد به هر دو زبان سخن مى گويند. در حال حاضر 86 درصد فرانسه زبانهای کانادا در کبکب زندگی می کنند و 81.5% مردم کبک، فرانسه زبان هستند.. در نيوبرانزويك يكى از استان هاى شرقى كانادا هم جمعيت قابل ملاحظه ای فرانسوى زبان وجود دارد و سپس انتاريو بيشترين جمعيت را دارد. در كبك به هر دو زبان صحبت مى شود و رسما مكاتبات را به هر دو زبان انجام مى دهند. هنوز در مناطقى از شمال كانادا كه عموماً اهالى بومى هستند مردم به زبان محلى صحبت مى كنند. مثلا در انتاريو، زبان فرانسه تا حدى جايگاه قانونى دارد، اما به طور كامل در مراكز رسمى استفاده نمى شود. برخى از زبان هاى بومى هنوز هم در بخش هاى شمالى، جايگاه خود را به عنوان زبان رسمى حفظ كرده اند. اينوكتيتوت (Inuktitut) زبان اكثريت مردم در ناناوت است و يكى از سه زبان رسمى در اين بخش است.
زبان هاى غير رسمى نيز اهميت زيادى در كانادا دارند و 5202245 نفر به اين زبانها صحبت مى كنند.
زبان پارلمان كانادا:
با استناد به قانون سال 1867 ، پارلمان می ىتواند مباحثات خود را به دو زبان انگليسى و فرانسه انجام دهد و كليه متون نيز به هر دو زبان درج می ىشود. پارلمان در سال 1969 به استناد « قانون زبان رسمى كانادا » هر دو زبان را داراى ارزش مشابه اعلام كرد.
دستورالعمل هاى كلى سياست فرهنگى:
ازقرن 19 ميلادى، با ورود سفيدپوستان مهاجر به كانادا، در نتيجه ى تأسيس مدارسى كه توسط كليساها اداره مى شد زيربناى يك سيستم كاملاً غيرانسانى براى جداسازى كودكان بومى (يعنى صاحبان اصلى اين سرزمين) از فرهنگ و گذشته شان بنا نهاده شد. به زودى دولت كانادا با وضع قانونى همه بوميان را وادار به فرستادن اجبارى فرزندانشان به اين مدارس شبانه روزى كه توسط راهبه ها و كشيش ها اداره مى شدند كرده و از نظر مالى اين مدارس را تحت پوشش دولت قرار داد. با اين كار كودكان سرخپوستان و اسكيموها عملاً از خانواده خود براى سال ها جدا شده و ارتباطشان با فرهنگ، زبان، دين و رسوم بوميشان كاملاً قطع مى گرديد. معروف است كه سياست سفيدپوستان در آن زمان از كشتن بوميان به كشتن فرهنگ بومى در بچه هاى آنان تغيير كرد. در اين مدارس اگر دانش آموزان به جاى انگليسى به زبان بومى خود حرف مى زدند و يا آواز مى خواندند و يا رسومات قبيل هاى خود را به جا مى آوردند به شديدترين شكل توسط راهبه ها و مبلغ هاى مذهبى تنبيه مى شدند. مدارك فراوانى از آزار هاى جسمى و جنسى حتى تا حد تجاوز به اين كودكان در اين مدارس شبانه روزى وجود دارد. بسيارى از اين كودكان به دليل سوءتغذيه يا كمبود امكانات درمانى و ابتلا به بيمارى هايى مثل سل از بين مى رفتند كه هنوز گورستان هاى كنار اين مدارس كه اكثراً ساختمان هايشان به صورت متروكه باقى است يا جزو آثار تاريخى شده اند وجود دارد. تا اواخر دهه 1970 ميلادى بيشتر اين مدارس تعطيل شدند و اداره حدود 15 مدرسه باقى مانده به خود بوميان واگذار شد و آموزش زبان و موسيقى و رقص بومى به برنامه درسى آنها اضافه شد. در 1986 كليساى متحد (United Church) رسماً از بوميان كانادا عذرخواهى كرد. برنامه پرداخت غرامت به دانش آموزان باقى مانده از اين مدارس شبانه روزى به تدريج مورد بحث و بررسى قرار گرفت تا اينكه در سپتامبر 2007 دولت فدرال 2 ميليارد دلار براى پرداخت غرامت به دانش آموزان بازمانده از اين 130 مدرسه شبانه روزى در نظر گرفت و در همان روز نخست وزير كانادا رسما از بوميان اين كشور عذرخواهى كرد كه در آن 9 بار كلمه "عذرخواهى" و 2 بار "متأسفيم" تكرار شده بود. سى. بى. سى تلويزيون ملى كانادا صفحه ويژ هاى با عنوان كودكان دزديده شده روى وب سايتش ايجاد كرده كه در آن تاريخچه اين تراژدى همراه با فيلم هاى مستندى در اين باره وجود دارد. در اين فيلم ها مصاحبه هايى با بعضى از بازماندگان اين فاجعه انسانى انجام شده كه با وجودى كه حال، خود صاحب نوه هستند همچنان با يادآورى آن دوران بر خود مى لرزند و اشك مى ريزند. جدايى از خانواده و احساس يك خلاء فرهنگى از نسل قربانى اين مدارس به نسل جديد بيشتر بوميان كانادا منتقل شده است. آنچنان كه بسيارى از تحليل گران اجتماعى وجود اعتياد به مواد مخدر و الكل و خشونت خانوادگى و ميزان بالاى جرم و جنايت در نسل جديد اين مردم را ناشى از اثرات سوء همان جداسازى از خانواده در نسل گذشته مى دانند. به منظور افزايش انسجام و يكپارچگى كشور، سياست فرهنگى كانادا وارد يك روند پژوهشى دامنه دار جهت نيل به هويت ملى و فرهنگى ممتاز شده است كه بر اساس آن جمعيت بوميان، دوگانگى زبان، چند فرهنگى جمعيت، منطقه نگاهى به كشورهاى گرايى و تأثيرپذيرى بالقوه از جانب ايالات متحده آمريكا را مورد توجه قرار ميدهد. براساس قانون اساسى، ايالت هاى كانادا در امر آموزش از مسئوليت تام برخوردار بوده و در زمينه فرهنگ با دولت فدرال تشريك مساعى مى نمايند. كشور كانادا داراى مؤسسات مشابه در سطوح ايالتى و فدرالى مى باشد كه از امور فرهنگى و هنر هاى زيباى كشور حمايت بعمل مى آورند. به همين ترتيب، همه ايالات و مناطق، داراى وزارتخانه هاى فرهنگ بوده كه در زمينه برنامه هاى سياست فرهنگى، همسان با دپارتمان ميراث فرهنگى كانادا عمل مى نمايند. گزارش 1992 كميته دائمى فرهنگ و ارتباطات پيشنهاد مى نمايد كه دولت فدرال بايد تشويق به برنامه ريزى و برقرارى هماهنگى فرهنگى ميان دپارتمان هاى فدرال را در رأس كار خود قرار داده و مشاركت با ديگر سطوح دولت، بخش خصوصى و جامعه فرهنگى كانادا را ترويج نمايد. اخيراً، دولت فدرال اصول و اهداف كلى را براى خط و مشى آينده فرهنگى دولت تعيين نموده است.
يك گزارش از آسوشيتدپرس:
آسوشيتدپرس، آزاده بهرامجى: در ساختمان خاكسترى رنگى در جنوب اونتاريو، جاكوبز در حال آماده كردن شاگردان مهدكودكش براى رفتن به خانه است. او درحالى كه يكى از شاگردان را تا دم در همراهى مى كند، به زبان محلى مى گويد "گائو دهسو" وشاگرد او هم در پاسخ می گوید "گیاهده دیه". در اين مهد كودك هيچ كودك كانادايى به زبان انگليسى تكلم نمى كند. جاكوبز مى گويد: من با دانش آموزان مهدكودكم به زبان كاياگا، كه زبان بومى آنها است، سخن مى گويم و آنها هم به همان زبان پاسخ مرا مى دهند. از اين كه مى بينم اين كودكان اين چنين خوب زبان بومى و باستانى خود را آموخته اند به شدت احساس افتخار مى كنم. هشت شاگرد اين مهدكودك همه از نژاد بوميان كانادا بوده و در تلاشند اجازه مغلوب شدن زبانشان به زبان انگليسى را ندهند. از قرن 19 تا زمان حاضر دولت كانادا در تلاش بوده بين مردم كانادا يكدستى به وجود آورد و فرهنگى يكدست ايجاد كند. كانادا براى رسيدن به اين منظور دانش آموزان بومى را به مدارسى مى فرستاد كه در آنجا زبان انگليسى و فرهنگ كانادايى را آموزش ببينند. اما به نظر مى رسد تير آنها به سنگ خورده است زيرا آخرين مدرسه اى كه به دانش آموزان بومى فرهنگ كانادايى و زبان انگليسى را آموزش مى داد، در سال 1996 بسته شد. اين مدارس تاثير بسيار مخربى بر زبان مردمان بومى كانادا داشته اند. هم اكنون كمتر از يك چهارم بوميان كانادا قادرند به زبان بومى و مادرى خود تكلم كنند. تعداد افرادى كه قادرند زبان كاياگا را سليس صحبت كنند از 376 نفر در دهه 1970 به 79 نفر در سال جارى رسيده است. استفان هارپر نخست وزير كانادا قول داده هر طور كه شده اين فاجعه به وجود آمده را جبران كند. او همچنين قصد دارد درست مانند دولت استراليا از مردمان بومى اين كشور عذر خواهى كند. اوا جيمسون، كه زبان كاياگا را از زمان كودكى اش در خانه آموزش ديده می گوید: "هر ساله تعداد افرادى كه قادرند به اين زبان تكلم كنند، تقليل مى يابد. من در مدرسه هيچ گاه اجازه نداشتم به زبان مادرى ام سخن بگويم و حالاهم كه اين قانون برداشته شده ديگر كسى نيست كه بتواند به اين زبان تكلم كند. واقعاً احساس تنهايى مى كنم زيرا كسى زبان مادرى مرا نمى فهمد. جيمسون كه معلم دبيرستان مدرسه گوانيو در 120 كيلومترى اونتاريو است مى گويد: " مدرسه ما در تلاش هست هر طور شده دانش آموزان را وادار سازد زبان هاى بومى خود را فرا گيرند. به نظر مى رسد كه با زبان باستانى، اين دانش آموزان مى توانند با روحشان سخن بگويند. اين زبان ها احساسات عميق اجداد آنها را در خود جاى داده است. مدرسه گوانيو، كه به زبان بومی به معنی "صداهای خوش آوا" است، قصد دارد هر طور شده از نابودى زبان باستانی کایاگا جلوگیری کند. دانش آموزان در اين مدرسه موظف هستند به زبان بومى خود صحبت كنند و هر جلسه لغات جديدى را ياد بگيرند. از والدين اين دانش آموزان هم خواسته شده كه در خانه با فرزندان خود به اين زبان صحبت كنند تا آنها مجبور شوند اين زبان را به خوبى بياموزند. نكته جالب اينجا است كه اين دانش آموزان خودشان هم از يادگرفتن زبان بومى شان راضى هستند. آنها شب ها به خانه خويشاوندان كهنسال خود مى روند تا از آنها جملات جديد و كلمات سخت و نحوه استفاده آن را فرا بگيرند. برنامه آموزش زبان هاى بومى از سال 1986 در كانادا آغاز شد اما امسال اولين بارى است كه اين برنامه در مهد كودك ها هم به اجرا درآمده است. اكثر معلم هاى زبان مهدكودك ها خودشان فارغ التحصيلان دبيرستان هايى هستند كه زبان هاى بومى در آنجا تدريس مى شده است. با وجود اينكه هنوز انگليسى و فرانسه زبان اصلى كانادا به حساب مى آيد اما برنامه آموزش زبان هاى بومى با استقبال زيادى روبه رو شده و به نظر ميرسد اين زبان ها در حال تولد مجدد هستند. آموزش زبان هاى بومى تنها مختص مدارس و مهدكودك ها نيست. علاوه بر دانش آموزان افراد بزرگسال هم در سالن آمفى تئاتر شهر مشغول يادگيرى زبان كاياگا هستند. اكاهومن سالى وايت يكى از اين افراد است. نسب او به قبيله سنكا- كاياگا، قبيله اى كه در قرن 18 از قبيله بزرگ كاياگا جدا شد، مى رسد. مردم قبيله او به همان زبان كاياگا و تنها با لهجه يى متفاوت صحبت مى كند. متاسفانه زبان آنها هم مانند ديگر زبان هاى بومى مردم كانادا در حال انقراض است. خانم وايت اميدوار است بتواند زبان بومى خود را هر چند دست و پا شكسته بياموزد تا بتواند آن را به دختر و همسرش آموزش دهد. او می گوید: متاسفانه من تقريباً زبان مادرى خود را از ياد برده ام و حتى لغات بسیار پراستفاده دیگر هم از یاد من رفته اند". زنده كردن اين زبان ها براى كانادا بسيار پرهزينه است. دولت محافظه كار كانادا 173 ميليون دلار كانادا براى زنده كردن زبان هاى بومى بودجه تعيين كرده است.
وضعيت آموزشى:
مدارس تمام وقت براى تمام كودكان از 5 تا 16 سال مقيم در كانادا اجبارى و معمولا رايگان است و براى هزينه ى تحصيلات دانشگاهى يارانه هاى دولتى به تمام افراد مقيم از جمله مهاجران پرداخت مى شود. بيشتر كودكان به مدارس دولتى مى روند، با اين وجود تعدادى مدرسه خصوصى و بين المللى نيز داير هستند. تدريس عمدتا به هر دو زبان صورت مى گيرد. براى مهاجرانى كه با زبان هاى انگليسى و فرانسه آشناِيى ندارند ابتدا كلاسهايى به زبان هاى انگليسى يا فرانسه (بنا به تمايل مهاجر) تشكيل مى شود وبعد به افراد اجازه فعاليت در جامعه داده مى شود.
سياست هاى زبانى:
در سال 1867 ، انگليسى ها و فرانسوى ها قانون اساسى و رسمى كانادا را پذيرفته و اختيارات بسيارى را به استان هاى عضو كنفدراسيون كانادا تفويض كردند. در استان كبك غالب مردم، فرانسوى زبان بودند لذا با استفاده از اختيارات قانونى خويش توانستند از فرهنگ خويش حمايت كنند و زمينه درخشش آن را فراهم آورند. از مدتها قبل به دليل حضور تدريجى مهاجرانى كه انگليسى زبان بودند و يا ميل داشتند كه به زبان انگليسى حرف بزنند زبان فرانسه مورد تهديد قرار گرفته بود. در سال 1969 با تصويب قانون زبان هاى رسمى تلاش هايى كه در اين زمينه آغاز شده بود، نتيجه داد و نوعى توازن بين جايگاه زبان انگليسى و فرانسه برقرار شد و همچنين از نقض حقوق اقليت هاى زبان رسمى جلوگيرى به عمل آمد. براساس اين قانون حكومت كانادا متعهد شد تا جايگاه حقوق و مزاياى مساوى را در تمامى نهاد هاى فدرال بين دو زبان برقرار سازد و از طرف ديگر اين نهادها ملزم به بكارگيرى زبان رسمى به انتخاب افراد شدند. در سال 1971 كانادا به عنوان نخستين كشور دنيا شناخته شد كه سياست رسمى در قبال چند فرهنگى را پذيرفته است، سياستى كه در آن برنامه ها و خدمات حمايتى از انجمن هاى قومى، فرهنگى و كمك به افراد براى حل و رفع مشكلاتى كه مانع از مشاركت كامل آنان در فعاليت هاى اجتماعى مى شود، پيش بينى شده بود.
در سال 1982 چند فرهنگى كانادا به عنوان قانون در قالب ماده 27 منشور حقوق و آزادى هاى كانادا درآمد. در اين ماده تصريح شده است كه: كليه محاكم قضايى كانادا بايد منشور كانادا را با هدف تشويق به حفظ و ارزش نهادان به ميراث چند فرهنگى كانادا تفسير كنند. براساس اين ماده، كانادا به دولتى چند فرهنگى تبديل شد. به دنبال آن، منشور حقوق و آزادى ها در سال 1982 به تصويب رسيد كه براساس آن والدين كانادايى ها اعم از فرانسوى يا انگليسى زبان از حق آموزش زبان خود به كودكان برخوردار شدند. به غير از تدابير قانونى اتخاذ شده، حكومت كانادا به اتفاق حكومت هاى ايالتى و منطقه اى، گروه هاى اجتماعى، انجمن هاى شغلى و سازمان هاى خيريه، همه را به ارائه خدمات به دو زبان تشويق مى كرد. حمايت هاى دولتى سرانجام در قالب برنامه هايى ارائه شد كه هدف آنها تسهيل شرايط برخوردارى از آموزش عمومى با كيفيت خوب به زبان رسمى اقليت ها و برخوردارى از شانس فراگيرى زبان دوم رسمى در مدارس براى تمامى دانش آموزان بود. سرانجام به لطف اين برنامه ها بيش از پنج ميليون نفر از جمعيت كانادا قادر هستند كه به هر دو زبان فرانسه و انگليسى صحبت كنند.
اين مسأله روندى را آغاز كرد كه طى آن رسما كانادا خود را به عنوان يك ملت دو زبانه و در بعضى مناطق چند زبانه شناخت و آن را باور كرد. انگليسى زبانها و فرانسوى زبانها، جايگاه برابرى در پارلمان، دادگاه هاى فدرال و در تمامى نهاد هاى فدرال دارند. توسعه و ترویج زبانهای رسمی با بودجه سالانه 42.7 ميليون دلار و آموزش زبانهای رسمی با بودجه سالیانه 238/4 دلار كه توسط دپارتمان میراث فرهنگى كانادا تأمين مى گردد، نقش بسيار مهمى را در توسعه هنرى و فرهنگى كشور ايفا نموده است.
برنامه هاى دپارتمان ميراث فرهنگى كشور با حمايت و پشتيبانى از فراگيرى زبان به خصوص در مدارس كانادا، فرصت آشنايى با واقعيات يك فرهنگ جديد را براى 2/7 ميليون دانش آموز كانادايى فراهم آورده است.
حمايت دپارتمان ميراث فرهنگى از آموزش زبان جوامع اقليت در تمامى ايالات و قلمرو هاى كانادا باعث فراهم آمدن فرصت هاى آموزشى براى كودكان كانادايى در جهت آشنايى كامل با فرهنگ كشور مى گردد. در حقيقت طرح هاى دپارتمان ميراث فرهنگى حمايت هاى لازم را از سازمان هاى جوامع اقليت زبان كشور به عمل مى آورد كه اين خود تأثير مستقيمى بر زندگى فرهنگى و هنرى اين جوامع دارد.
از جمله اثرات مطلوب اينگونه حمايتها م ىتوان به اجراى فعالي تهاى ذيل اشاره نمود:
1- تأسيس شبكه اى از ايستگاه هاى راديويى براى 15 جامعه اقليت زبان كانادا از سال 1988
2- حمايت مالى از جوامع اقليت زبان كه موجب ايجاد زيرساخت هاى فرهنگى براى اكثريت اين جوامع شده است.
3- حمايت مالى از مدارس مذهبى و اجراى تئاتر حرفه اى با زبان فرانسه در خارج از ايالت Quebec
4- حمايت از پروژه هايى كه ميراث فرهنگى را به عنوان عنصر اصلى توسعه اقتصادى كشور نمايان مى سازد.
چندگانگى فرهنگى:
با تصويب ماده قانون چندگانگى فرهنگ مصوب سال 1988 و متعاقب آن تأسيس انجمن حمايت از چندگانگى فرهنگى كانادا (ACT) احساس مشتركى از هويت ملى در ميان كاناداييها پديدار گشت كه از لحاظ قومى، فرهنگى، زبانى و نژادى با هم اختلاف دارند.
مفاد قانون مذكور منعكس كننده تعهدات كشور كانادا تحت چندين معاهده بين المللى حقوق بشر بوده و در تمامى سطوح دولت به كار گرفته شده است.
طرح زبانها و فرهنگ هاى قديمى (CHCL) كه توسط دپارتمان ميراث فرهنگى كانادا به اجرا گذارده شده، توسعه و ارتقاء زبانها و فرهنگ هاى كهن كشور را به عنوان بخش انعطاف پذيرى از هويت كانادايى و حيات فرهنگى و هنرى كشور تشويق و ترويج مى نمايد.
طرح فوق كه به برخوردارى همسان هنرمندان كشور در بهره بردارى از مؤسسات فرهنگى متعلق به فرهنگ هاى مختلف كشور تأكيد دارد، اهداف ذيل را دنبال مى كند:
1- تشويق مؤسسات فرهنگى به تغيير سياستها وعملكرد هاى راهبردى به منظور انعكاس هر چه بهتر تنوعات فرهنگى و هنرى كشور.
2- ترويج و تشويق هنرمندان جوامع اقليت زبان به توسعه فرهنگى (فرهنگ هاى بومى)
3- پرورش، ترويج و شناسايى تنوعات فرهنگى جامعه كانادا از طريق حمايت و توسعه و ترويج هنر هاى مختلف كشور
قوانين فرهنگى:
قوانين فرهنگى كشور كانادا به طور كامل، توسط دپارتمان ميراث فرهنگى، دپارتمان ماليات و وزارت صنايع كانادا اجرا مى گردد. از جمله قوانين فرهنگى كشور مى توان به قوانين ذيل اشاره نمود:
1- ماده قانون زبان هاى رسمى كشور - مصوب سال 1969
2- ماده قانون چندگانگى فرهنگى در كانادا - مصوب سال 1985
برقرارى رابطه بين كانادا و جمعيت بومى آن:
جامعه كانادا از تجربه دو زبانى و چند فرهنگى خويش آموخته است كه پذيرش و درك تفاوت بين جامعه هاى مختلف امكان شكوفايى زندگى گروهى را فراهم مى آورد. با اين همه، تجربه تنوع فرهنگى اين نكته را به اثبات مى رساند كه بايد نابرابرى ها شناسايى و از ميان برده شوند تا گروه هاى اجتماعى مختلف بتوانند همزمان با يكديگر رشد و پيشرفت كنند. اين فرآيند كند و گاهى نيز رنج آور است اما براى اينكه تمام مردم كانادا احساس تعلق يكسانى به كشور خود داشته باشند، امرى لازم و حياتى است. همچنين براى شناخت تاريخ مشترك و تعهدات افراد كاربرد اساسى دارد. يكى از اين تعهدات، وظيفه افراد در احترام گذاشتن به بيانيه ها و توافق هاى انجام گرفته بين مهاجران و بوميان است. نقض حقوق بومى هاى كانادا به زمان هاى دور برمى گردد. برخى موارد نيز در چند دهه اخير به موارد نقض قبلى اضافه شده است كه نتايج مشهودى بر افراد و گروه هاى اجتماعى داشته است. مردم بومى كانادا فقيرتر هستند و در شرايط بهداشتى بدى زندگى مى كنند. نرخ مرگ و خودكشى و نيز بيكارى در بين بوميان كانادا بالاتر از ساير شهروندان كانادايى است. درعصر جديد، تلاشهايى كه براى تامين نياز هاى بوميان كانادا صورت مى گرفت، از سال 1973 آغاز شد. در اين سال دادگاه عالى كانادا حقوق مالكيت گروه هاى بومى را بر زمين به دليل استفاده و اشغال سنتى آنها در طول تاريخ به رسميت شناخت. در سال 1982 در منشور حقوق و آزادى هاى كانادا، حقوق بوميان نيز به رسميت شناخته شد و مورد تاييد قرار گرفت تا به اين ترتيب فرهنگ، سنت ها، رسوم و زبان آنها مورد حمايت قرار گيرد. در سال 1996 كميسيون سلطنتى كه براى بررسى وضعيت جمعيت بومى كانادا تشكيل شده بود، گزارش اختصاصى را در 5 جلد به پارلمان كانادا تقديم كرد كه در آن مسايل حقوقى، سياسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى كه بايد براى تضمين بقاى بوميان و اسكيمو هاى كانادا بررسى و مورد توجه قرار گيرند، اشاره شده بود. 2 سال پس از آن، دولت فدرال با انتشار سندى تحت عنوان نيرو هاى خويش را گردآوريم، به اين گزارش پاسخ داد كه اين سند شامل طرح كارى دولت كانادا براى رسيدگى به مسايل جامعه بوميان كانادا است تا وضعيت بهداشت، مسكن، امنيت اجتماعى آن را بهبود بخشد، توسعه اقتصادى آنها را تحكيم كند و خودمختارى آنها را به اجرا درآورد. از سوى ديگر با توجه به تجربه به دست آمده درخصوص زبان هاى رسمى و چند فرهنگى، كانادا فراگرفته بود كه اتخاذ تدابير قانونى براى تضمين برابرى فرصت ها در يك جامعه متنوع كفايت نمى كند. براى مشاركت و شكوفايى فعاليت ها، تمامى گروه هاى اجتماعى بايد در جامعه حضور داشته باشند و فرصتى براى ساختن آينده كشور در اختيار آنها قرار بگيرد. براى اين منظور، مكانيسم هايى بايد وجود داشته باشد كه به افراد و گروه هاى اجتماعى امكان اظهار نظر و مشاركت در مباحث ملى داده شود. اين امر مستلزم برنامه هايى است كه به افراد و گروه هاى اجتماعى و سازمان هاى ذينفع يارى كند تا بيش از پيش خود را مجهز كنند و ابزار لازم براى تامين منافع آنها را در اختيار اين گروه ها قرار دهند. جان استوارت وزير امور داخلى و شمال كانادا چنين مى گويد: در بسيارى از موارد كمك رساندن و ارزش هاى معنوى بوميان كانادا كه تازه واردان را در كشور خود پذيرفته اند، به فراموشى سپرده شده است. رهاورد بوميان در توسعه كانادا و مشاركت مستمر آنها در جامعه معاصر به حد كافى شناخته نشده است. دولت كانادا از جانب تمامى كانادايى ها اعلام مى كند كه امروز بر آن است تا اين مشاركت ها را ارج نهد و مراتب سپاس خود را بيان كند(1998).
از ميان بردن چال شها و ايجاد شرايط عالى زندگى براى مردم كانادا:
جامعه كانادا با ايجاد تعادل بين حقوق و مسئوليت هاى افراد در قبال شهروندى، حقوق افراد و گروه ها در قانون اساسى، همزمان تنوع و وحدت را برقرار ساخته است. با اين همه نيرو هاى متحول كننده دنيا كه امروزه گريبانگير تمامى كشورها شده اند، جامعه و كشور كانادا را نيز فرا گرفته اند. امروزه جامعه و جمعيت كانادا با سرعتى بيش از پيش در حال متنوع شدن است. فن آورى هاى ارتباطات (ماهواره، کامپیوتر، اينترنت) روابط، كارها و انتظارات موجود جامعه كانادا را متحول ساخته اند. درحالى كه تنها 40 درصد از توليد ناخالص داخلى به خارج از كشور صادر مى شود، كانادا از برنامه يك بازار، يك دنيا تاثير گرفته است. اين درحالى است كه گسترش تجارت بين المللى دنيا را بيش از پيش كوچكتر و روابط ميان افراد را نزديك و آنها را به هم وابسته تر ساخته است. تنوع قومى و فرهنگى جامعه انسانى كانادا در دنياى امروزى كه دسترسى به بازار هاى جهانى امرى مهم براى موفقيت هاى اقتصادى به شمار مى رود، يكى از امتياز هاى آن مى باشد. براى حمايت از اين وضعيت بايد هرگونه نژادپرستى را از ميان برد. دولت كانادا همچنين سعى دارد تا ميزان دسترسى مردم كانادا را به اشكال مختلف بيان فرهنگى در تمام رسانه ها افزايش دهد. كارهايى در حال انجام است تا سرمايه هاى اسنادى مؤسسه هاى فرهنگى كانادا را ديجيتاليزه كند و آنها را در يك موزه مجازى به نمايش بگذارد. اين برنامه ها و ساير برنامه ها اين امكان را به مردم كانادا مى دهد كه بيش از پيش احساس امنيت كنند و در شرايط امروزى كه مرزها بين كشورها از بين مى رود بتوانند با تكنولوژى هاى نوين بنيان هاى جامعه خويش را تحكيم كنند. با استفاده از اين ابزار مردم كانادا اطمينان دارند كه تنوع، نيرو و منبع خلاقيت آنهاست و موجب نوگرايى و آينده نگرى در نزد مردم كاناداست. جان كرتين (نخست وزير كانادا) در ژوئن 2000 گفت: ما روش خاص خود را دنبال مى كنيم:
پذيرايى از تمامى فرهنگها، قبول تنوع فرهنگى و همكارى و مشاركت بين شهروندان، تعادل بين آزادى هاى فردى و موفقيت هاى اقتصادى مبتنى است بر تقسيم يكسان خطرات و سود و منافع.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر